سجده سهو وقتی است که یک عمل نهی شده در نماز صورت گیرد، مانند قیام اضافی یا رکوع و سجود و نشستن در غیر محل خودش از روی سهو نه عمد، یا ترک چیزی که به انجام آن دستورداده شده است، مانند ترک رکوع یا سجده یا قیام یا قعود واجب یا ترک قرائت واجب یا ترک تشهد واجب که بعد از انجام و تدارک آنچه که ترکش کرده است، سجده سهو میبرد.
اگر در حین نماز بیادش آمد عمل ترک شده را انجام میدهد و نمازش کامل میشود و پایان مییابد، و اگر بعد از سلام دادن بیادش آمد و زیاد طول نکشیده بود (که عرفا انصراف کلی تلقی شود) آنچه را که ترک کرده جبران میکند و از نو انجام میدهد و سجده سهو میبرد، و اگر مدت زمان طولانی گذشته بود و بیادش آمد نماز را مجددا میخواند. در باره میزان و معیار زمان طولانی دو نظر وجود دارد:
الف: میزان و معیار عرف و عادت مردم است که آن را زیاد و طولانی تلقی کنند.
ب: مدت زمان آن قدر گذشته باشد که بیش از وقت خواندن یک رکعت نماز باشد، چنین وقتی طولانی محسوب میگردد.
اگر مدت طولانی نگذشته باشد فرقی نمیکند که بعد از سلام دادن حرف زده و از مسجد و محل نماز بیرون رفته و از جهت قبله برگشته باشد یا خیر چنین نکرده باشد. و این وقتی است که به عمل ترک شده یقین حاصل کند. اما اگر بعد از سلام شک حاصل کرد که رکنی یا رکعتی را ترک کرده یا خیر؟ در این صورت چیزی بر وی لازم نیست و نمازش صحیح است. ولی اگر در اثنای نماز و پیش از سلام شک کرد او باید بنا را بر یقین بگذارد و شک را کنار نهد و برابر اصل عمل کند. چون پیامبر r گفت:
«إِذَا شَکَّ أَحَدُکُمْ فِی صَلاتِهِ فَلَمْ یَدْرِ کَمْ صَلَّى ثَلاثًا أَمْ أَرْبَعًا، فَلْیَطْرَحِ الشَّکَّ وَلْیَبْنِ عَلَى مَا اسْتَیْقَنَ، وَیَسْجُدُ سَجْدَتَیْنِ وَهُوَ جَالِسٌ قَبْلَ أَنْ یُسَلِّمَ، فَإِنْ کَانَ هِیَ خَمْسًا کَانَتَا شَفْعًا، وَإِنْ صَلَّى تَمَامَ الأَرْبَعِ کَانَتَا تَرْغِیمًا لِلشَّیْطَانِ». (رواه مسلم).
«هرگاه یکی از شما در نماز برایش شک حاصل شد و نمیدانست که چهار رکعت خوانده است یا سه رکعت، شک را رها کند و به آنچه که یقین است عمل کند (سه رکعت یقینی است و چهار رکعت مورد شک است پس بنا را بر سه رکعت میگذارد و رکعت چهارم را میخواند) سپس بیش از سلام دادن دو سجده سهو میبرد که اگر پنج رکعت خوانده بود این دو سجده نمازش را به صورت شفع و جفت در میآورند و اگر آن رکعت اتمام چهار رکعت بود آن دو سجده به خاطر مخالفت با وسوسه شیطان و نا امید کردن او است».