ستایش علی از معاویه و اصحابش، و سرزنشِ پیروانش که از اهل عراق بودند
حضرت على فرمود: «اى کسانى که به تن حاضرید و به خرد غایب، هر یک از شما را عقیدتى دیگر است؛ فرمانروایانتان گرفتار شمایند؛ فرمانرواى شما، خدا را اطاعت مىکند و شما نافرمانیاش مىنمایید؛ و فرمانرواى اهل شام خدا را نافرمانى مىکند و ایشان سر بر خط فرمانش دارند. دلم مىخواهد معاویه با من معاملهای کند، همچون معاملۀ دینار به درهم: دو تن از شما را از من بستاند و یک تن از مردان خود را به من دهد. اى مردم کوفه، به سه چیز که در شما هست و دو چیز که در شما نیست، گرفتار شما شدهام؛ اما آن سه چیز: با آنکه گوش دارید، کر هستید و با آنکه زبان دارید، گنگید و با آنکه چشم دارید، کورید؛ و اما آن دو: نه در رویارویى با دشمن، آزادگانى صدیق هستید و نه به هنگام بلا یارانى در خور اعتماد. دستهایتان پر خاک باد، همانند اشترانى بىساربان هستید که هرگاه از یک سو گرد آورده شوند، از دیگر سو پراکنده گردند. سوگند به خدا، گمان آن دارم که چون جنگ سخت شود و آتش پیکار افروخته گردد، از گِرد پسر ابوطالب پراکنده شوید، همانند جدا شدن زن [به هنگام زایمان] از فرزندش؛ در حالى که من از جانب پروردگارم حجت و گواهى دارم و به راه روشن پیامبرم گام مىزنم. راه من راهى روشن است؛ آن را گام به گام مىپیمایم و چشم از راه برنمىگیرم، تا به ورطۀ باطل نیفتم»[۹۵].
[۹۵]- خطبه ۹۷.