رسوایان آلوده، پخش و شیوع عیبهای مردم را دوست دارند تا برای بدنامیهای خود زمینه عذر تراشی داشته باشند[۱]. [حضرت علی علیه السلام].
«من اگر پاکم و گر بد تو برو خود را باش که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت» [حافظ].
- امام باقر علیه السلام: رسول خدا روزی برای مردم خطبه میخواند و فرمود: بدترین شما را به شما خبر ندهم. گفتند چرا یا رسول الله. فرمود: کسی که از صله و بخشش دریغ کند و بنده خود را بزند و تنها بخورد. آنها گمان کردند خدا مخلوقی را بدتر از او نیافریده. سپس فرمود: بدتر از این را به شما خبر ندهم. گفتند چرا یا رسول الله. فرمود: کسی که به خیرش امید نیست و از شرش ایمنی نباشد. آنها گمان کردند خدا مخلوقی را بدتر از او نیافریده و سپس فرمود: شما را خبر ندهم به بدتر از این. عرض کردند: چرا یا رسول الله. فرمود: کسی که زیاد فحش دهد و لعنت کند. چون مومنین را نزدش نام برند آنها را لعنت کند و چون آنها یادش کنند لعنتش کنند[۲].
- از امام صادق نیز نقل شده هر کس فحش میدهد یا زنا زاده است یا شیطان در نطفهاش شریک بوده[۳].
- حضرت علی علیه السلام: رسوایان آلوده پخش و شیوع عیبهای مردم را دوست دارند تا برای بدنامیهای خود زمینه عذر تراشی داشته باشند[۴].
- حضرت علی در خطبهای میفرمایند: این امت پس از من هفتاد و سه فرقه میشود بدانید بدترین آنها کسانی هستند که ادعای دوستداری مرا دارند ولی رفتارشان مانند من نیست.
- خداوند در قرآن کریم میفرماید: بگو میخواهید شما را از زیانبارترین اعمال، آگاه کنم؟ کسانی که نهایت تلاش خود را در زندگانی دنیا به کار میبرند و پیش خود حساب میکنند که بهترین عملکرد را داشتهاند!.
- به عنوان یک تمرین عملی از خواننده عزیز میخواهم آیات و احادیث فوق را با ذهن خود مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و ببیند آیا میتواند مصداقها و نمونههایی برای آن در اطراف خود پیدا کند؟ آنگاه در مرحله بعد ببیند چه کسانی امروزه واقعا سزاوار لعن و نفرینند؟
براستی من در قرن بیستم و در میان مردمی که ادعای هوش و هنر آنها گوش فلک را پر کرده، شرم دارم که چنین بحثی را باز کنم ولی از باب نهی از منکر و اینکه نگویند نمیدانستیم، مجبورم.
- یک روز یکی از روحانیون مشهد که مسئولیت مهمی را نیز دارا بود در پاسخ مشکل یکی از شاگردانش گفته بود: یک بار شتر، ارزن لعنت بر…. بفرست تا مشکلت حل شود! تعجب من از حماقت کسی نیست که به این روحانی مقام و منصب داده، از نادانی این روحانی نیز تعجب نمیکنم زیرا بالاخره در بین تمام صنوف، آدم خر فراوان یافت میشود. تعجب و افسوس من از افراد بیشماری است که پای منبر او مینشینند! همکار سنی همین آقای روحانی چند قرن قبل در حکومت عثمانی، بالای منبر دستش را داخل عسل کرده و سپس داخل کیسه ارزن فرو کرده بود و به گوسفندهایی که پای منبرش نشسته بودند گفته بود چقدر ارزن به دست من هست؟ همینقدر ثواب برای کسی نوشته میشود که یک نفر شیعه را بکشد!!! البته از کسانی که عقلشان اندازه یک ارزن است، بهتر از این پاسخهای ارزنی انتظاری وجود ندارد. (این یعنی نگاه مرغی به مسائل! درست مانند خوارج که چشمشان فقط قرآن سر نیزه را دید. یا به قول برناردشاو: دید گنجشکی! نگاه ارزنی).
[۱]– غررالحکم ۱: ۴۰۷ فصل ۳۲ ح ۳۷٫
[۲]– اصول کافی کتاب ایمان و کفر.
[۳]– اصول کافی.
[۴]– غررالحکم ۱: ۴۰۷ فصل ۳۲ ح ۳۷٫