علمای روانشناسی برآنند که آغاز کینه و عداوت از خشم سر چشمه می گیرد ؛ یعنی : چون شخصی خشم می گیرد و مطابق با خشم او عمل نمی گردد ، آن خشم تبدیل به کینه می شود .
مثلا حرفی خلاف طبع او در میان آید ، او خیلی خشم می گیرد و نتواند عوض آن انتقام گیرد این سبب بغض و کینه قرار می گیرد بدین خاطر لازم است که باید سبب این بغض ، بیخ کن گردد نخست کوشش شود هیچ خشم نیاید .
برخی از صحابه که جهت نصیحت پیش آنحضرت صلی الله علیه و سلم می آمدند ، می فرمود : خشم نگیر . زیرا خشم ، بنیاد و اساس تمام خرابی هاست و خشم بر اثر تکبر پدید می آید ، انسان هر چه از تکبر دورتر باشد کم تر خشم می گیرد.
شما تجربه نموده و نگاه کنید : عموماً خشم به این خاطر پدید می آید که طرف می گوید : این عزت مرا پایمال نموده ؛ این در مجلس بزرگی بر خلاف پیشنهاد من پیشنهاد داده ، او پیشنهاد مرا نپذیرفته ، او مقام و مرتبه مرا نادیده گرفته و…..
اما عکس آن ، اگر انسان متواضع باشد خود به خود این حرف خاتمه می یابد و چنین کیفیتی پدید می آید که نفس جهت بد و بی راه گفتن شخص لعن و طعن کننده ، آماده نمی شود و خشم نمی آید ؛ چون خشم پدید نیاید ، سؤالی از بغض هم پدید نخواهد آمد .
شرم از خدا ،ص(۱۲۲)