ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَىٰ أَن یَکُونُوا خَیْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِّن نِّسَاءٍ عَسَىٰ أَن یَکُنَّ خَیْرًا مِّنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَن لَّمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُون(حجرات۱۱)
اى کسانى کــه ایمان آورده اید، نباید قــــومى قــوم دیگــر را ریشخند کــند، شاید آنها از اینها بهتــــر باشند، و نباید زنانى زنان [دیگر] را[ریشخند کنند]، شاید آنها از اینها بهــــتر باشند، و از یکـــدیگــر عـــیب مگـیرید، و به همدیگــر لقبهاى زشت مدهید؛ چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.
در عصر یخ بندان،بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.می گویند خارپشت ها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند که دور هم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگر رو حفظ کنند.وقتی نزدیک به هم بودند گرم می شدند؛ولی با خارهایشان یکدیگر را زخمی می کردند.به خاطر همین تصمیم گرفتند که از هم دور شوند،ولی آن وقت از سرما یخ می زند و می مردند.از این رو یا مجبور بودند خارهای دوستان را تحمل کنند،یا اینکه نسلشان منقرض شود.پس دریافتند که بهتر است بازگردند و گرد هم آیند و آموختند: با زخم های کوچکی که از هم زیستی با کسان بسیار نزدیک به وجود می آید زندگی کنند،چون گرمای وجود دیگری مهم تر است، و این چنین توانستند زنده بمانند.بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقض گردهم می آورد،بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب(نه با بدیهای)دیگران کنار آید و خوبی های آنان را تحسین کند و بکوشد که عیب ها را به حسن بدل سازد.