زیاد سوگند خوردن به راست و دروغ

س: خویشاوندی دارم که به راست و دروغ زیاد قسم می خورد….حکم آن چیست؟
 
ج: او را نصیحت می کنیم و به او می گوییم، شایسته است زیاد قسم نخوری حتی اگر راست گفته باشی، چون خداوند متعال می فرماید: « وَاحْفَظُوا أَیْمَانَکُمْ » [مائده:۸۹] (و سوگندهای خود را حفظ کنید)
 
 پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  می فرماید:[ ثَلَاثَهٌ لَا یُکَلِّمُهُمْ اللَّهُ، وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ، وَلَا یُزَکِّیهِمْ، وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ:أُشمیطٌ زانٍ، و عائِلٌ مستکبِر، و رجل جعل الله بضاعَتَهُ: لا یشتری إلا بیمِینِه و لا یبیعُ إلا بیمینه] [۱]
 
 [سه نفر هستند که خداوند در روز قیامت با آنها سخن نمی گوید و به آنها نگاه نمی کند و آنان را پاکیزه نمی گرداند و عذاب دردناکی دارند: پیرمرد زناکار، فقیر متکبر و کسی که کالایش جز با سوگند، خرید و فروش نمی شود.]
 
عرب ها کسی را که کم سوگند می خورد، می ستودند چنان که شاعر می گوید:
 
قلیل الألایا حافظ لیمینهإذا صَدَرتْ منهُ الألِیَّهُ برَّت[۲]
 
[کم سوگند می خورد و سوگند خود را نمی شکند و هر گاه سوگند بخورد آن کار را انجام می دهد.]
 
پس بنابراین مؤمن باید کمتر سوگند بخورد. حتی اگر راستگو باشد؛ چون زیاد سوگند خوردن ممکن است باعث شود تا او به دروغ سوگندی بخورد.
 
معلوم است که دروغ حرام است و هرگاه دروغ همراه قسم خورده شود حرمت آن سخت تر و بیشتر است، اما اگر ضرورت و مصلحت ایجاب می کرد تا فرد به دروغ سوگندی بخورد اشکالی ندارد، چون ام کلثوم بنت عقبه بن أبی معیط رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا روایت می کند که پیامبر صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  فرمود: [لَیْسَ الْکَذَّابُ الَّذِی یُصْلِحُ بَیْنَ النَّاسِ؛ فَیَقُولُ خَیْرًا أویَنْمِی خَیْرًا]
 
 [ کسی که میان مردم آشتی برقرار می نماید و سخن خیر می گوید و خیر نقل می دهد، دروغگو نیست.]
 
ام کلثوم رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا می گوید: [وَلَمْ أَسْمَعْ یُرَخَّصُ فِی شَیْءٍ مِمَّا یَقُولُ النَّاسُ کَذِبٌ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ: الْحَرْبُ، وَالْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ، وَحَدِیثُ الرَّجُلِ امْرَأَتَهُ وَحَدِیثُ الْمَرْأَهِ زَوْجَهَا]  
 
[از پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  نشنیدم که دروغ را اجازه بدهد؛ مگر در سه چیز: جنگ، ایجاد صلح و آشتی بین مردم، حرف شوهر به زنش و حرف زن به شوهرش][۳].
 
پس اگر برای آشتی برقرار کردن بین مردم به کسی گفت: سوگند به خدا آن ها صلح را دوست دارند و می خواهند متحد شوند، و می خواهند چنین و چنان شود، و سپس نزد گروه دیگر آمده و به آنها همین را گفت و منظورش خیر و صلاح بود اشکالی ندارد.
 
 همچنین اگر انسانی را دیدید که می خواهد فردی را از روی ستم به قتل برساند یا غیر از قتل، ستم دیگری بر او روا دارد و او برای آنکه مظلوم را نجات دهد گفت: سوگند به خدا این برادر من است، و می دانست که اگر بگوید برادرم است با این کار او را از ظلم نجات می دهد.
 
منظور این است که در اصل، سوگند های دروغین حرام اند و از آن نهی شده است؛ مگر مصلحت بزرگتری از دروغ در نظر داشته باشند. مانند سه موردی که در حدیث آمده است.
 
شیخ ابن باز – مجله الدعوه. ش.۴۰ ص۱۶۳،۱۶۶

(۴)الطیرانی فی «الکبیر»(۶۱۱۱)،وفی «الأوسط»(۵۵۷۷)وفی «الصغیر»(۸۲۱)باختلاف یسیر.قال الهیشی فی «المجمع»(۴/۷۸):«رجاله رجال الصحیح ».
 
[۲] گویند: شاعر کثیر عزه( ت ۱۰۵٫ه) می باشد.
 
[۳] ۱- بخاری ۲۶۹۲ومسلم  ۲۶۰۵

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …