هدف از دعا و عبادت هم قرب به کسی است که در دعا خوانده میشود و عبادت میشود اگر غیر او خوانده شود پس قصدمان قرب به غیر اوست و قصد قرب غیر خدا یعنی دوری بیشتر از خدا، که علاوه بر خارج شدن از جرگه مخلصین و صالحین باعث شرک میشود در خصوص اعتقاد به ثنویت (زرتشتیان) در یک تحقیق کوچک ریشه گمراهی اینها اینطور معلوم میشود که باز هم مانند برخی مسیحیان گمراه از عقاید ملل قبل گرفتهاند که آیه ۳۰ توبه به این موضوع اشاره میفرماید. مثلاً وقتی عقاید نژاد سومری را بررسی میکنیم میبینیم آنها دارای روح یا خدای مخصوص به خود بودند که خدای خصوصی فرد و مأمور حفظ آن شخص بود از طرفی آن خدای کوچک برای آسایش و سعادت آن فرد نزد خدایان بزرگ وساطت و شفاعت میکرد و اتفاق میافتاد که فردی روح یا خدای کوچکش از او قهر کند که در الواح سومری نوشتههایی از عرض حال اشخاص به خدایان است. آنها معتقد به وجود ارواح نیکو در برابر ارواح خبیثه بودند که ایندو برای تسلط فرد سومری همیشه در نبرد بودند که در مقایسه عقیده به یزدان و اهریمن در زرتشت قابل توجه است. مردم قبیله کلدانی که در همسایگی بابلیان میزیستند دو خدای عمده نور و نیکی و خدای تاریکی و بدی را پرستش میکردند برخلاف معابد یونانیان معابد زرتشتیان چندان عبادت کننده نداشته و تنها محلی برای نگهداری آتش مقدس بوده و اگر روزی آتش مقدس خاموش میشد، دور از چشم سایرین مجدداً روشن مینمودند که نگویند: خدای شما خاموش شد. باز هم در یونان هستیا خواهر، خانه مانده و شوهر نکرده زئوس، رب النوعی آرام و صلح جو بود که تنها وظیفه مهم وی حفظ آتش مقدس بود که در خانه یونانیان میسوخت که مقایسه آن با احترام به آتش و حفظ آن و جاودانه نگهداشتن آن در عقیده زرتشت مورد توجه است.
در آئین زرتشت کوهها انسانها سرزمین ایران و … مورد ستایشند در حالیکه در اسلام همه ستایشها خاص خدای واحد است.
درباره منشا پیدایش نیز زرتشتیان عقیدهای به وجود زوران و بعد او فرزندش ارمیزت متولد درحالیکه دو فرزند از آن به نام اورمزد و اهریمن آبستن بود، داستانهایی پیش آمد که به ناچار ابتدا اهریمن نه هزار سال خلافت گرفت و بعد او خلافت همیشگی به اورمزد یا خدای پاکیها داده میشود، ظاهراً آنها چیزهایی فهمیدهاند اما حقیقت را نفهمیدهاند و ظن و گمان انسان را به حقیقت نمیرساند. در مقایسهای دیگر میبینیم یونانیان زمین را به شکل ابری میانگاشتند که در زیر آن حادس یا حادز میباشد که ارواح پس از مرگ آنجا میروند بوسیله پلوتو رهبری میشوند و در زیر آن محل ترتروس وجود دارد گودالی عمیق است که تنها از طریق دو دروازه محکم میتوان به آنجا راه یافت در زیر حادس دو رودخانه به نام استیکس و اکرون وجود دارد، و برای ورود به جزایر برکت معروف به الیزیان باید از این دو رودخانه گذشت که تنها چند نفر انگشت شمار از قهرمانان یونان توانستهاند به آنجا راه یابند، این مسئله مثل دو دروازه یا دو رودخانه و غیره ریشه ثنویت و اوج آن گمراهی را نشان میدهد.