روند اصلاح اندیشه دینی در ایران(۲)

سوال مهم این است که تئوری سروش چیست؟
ایشان ایرادات و شالوده نظریات خود را بر اساس این نظریه اعلام کرد: که شناخت دین بشری می‎باشد، و دین یک چیز است و غیر از آن فهم نمی‎شود، بنابراین دین ثابت است و درک ما از آن تغییر می‎کند، سپس نظریه دوم را مطرح می‎کند: اینکه تغییر و تحول نشانه بارز همه شناخت‎ها و دانش بشری – از جمله شناخت دینی- می‎باشد. او می‎خواهد به این نتیجه برسد که شناخت ما از دین در دامنه پیشرفت سایر علوم تغییر می‎کند و در اینجا اصطلاح (قبض و بسط تئوریک شریعت) را مطرح کرد تا ثابت کند که شناخت ما از دین بر اساس دانش بشریت تغییر می‎کند.
نظریه سروش جنجال و سرو صدای بزرگی در ایران به وجود آورد و بسیاری از شخصیت‎ها مانند: صادق لاریجانی و دکتر عبدالله نصری و احمد واعظی در مقابله با او برخاستند. علت نگرانی شیعیان از نظریه (قبض و بسط) سروش این بود زیرا آنان می‎دانستند که این نظریه حامل بذر شک و تردید در احکام دینی است، حتی برخی در این باره گفتند: دین ثابت نزد سروش در لوح محفوظ است و دین ثابتی بر روی زمین وجود ندارد.
روزنامه شرق الاوسط شماره ۹۴۳۴ ( ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۴) نقل می‎کند: که سروش بدعوت برخی از دوستانش– پس از۱۴ سال دوری – به شهرستان قم باز می‎گردد و با گروهی از دوستانش (حدود۴۰ تا ۵۰ نفر ) در منزل یکی از آنها جمع شده بودند ناگهان گروهی از جوانان به آنان حمله‎ور می‎شوند و او و دوستانش را مورد ضرب و شتم قرار می‎دهند و این حادثه گویای این واقعیت است که برخی مخالفان احساس کرده‎اند که نظریه سروش چقدر خطرناک است و این حادثه سبب شد تا سروش از ایران خارج شود و در ایالات متحده اقامت گزیند.
شایان ذکر است که آقای سروش علاوه بر کتاب(قبض و بسط تئوریک شریعت) تألیفات دیگری دارد که مهمترین آنها عبارتند از: ۱– ذاتی و عرضی در قرآن ۲- صراط‌های مستقیم ۳- بسط تجربه نبوی.

محمد جواد موسوی غروی: همچنین یکی از برجسته ترین طرح‎های (اصلاح شناخت دین) طرح و نظریه آقای غروی است، ایشان تلاش کرده‎اند: روش اجتهاد و رأی در ایران را تغییر دهند.
غروی در سال ۱۹۰۶ میلادی در اصفهان متولد شد و دانشمندی بزرگ و به درجه اجتهاد و آیت الله العظمی نائل شده‎اند.
آقای هروی روش خاص و مهمی دارند که پژوهشگر به سختی می‎تواند فراتر از آن گام نهد، او در باره مهم‎ترین تجارب این عصر در اصلاح و تغییر به صورت عام در ایران سخن می‎گوید و معتقد است که دین باید بر اساس علم یقینی باشد نه ظنی.
او در مدت زمان کوتاهی توانست این ایده را عملی کند و قواعد و مبنای جدیدی برای اجتهاد و شناخت دین پایه گذاری کردند که بر اساس آن دلایل ظنی معتبر نیستند. و استناد به آن در احکام دینی و اعتقادی و غیره جایز نیست.
نتایج اولیه نظریه هروی این است: که استدلال به بسیاری از روایات حدیثی باطل است و آن روایات به عنوان منابع معتبر دینی قرار داده نمی‎شوند، زیرا ایشان معتقدند: که این روایات در نهایت مفید ظن است و یکی از علل تفرقه و نابودی مسلمانان آرای فقهایی است که بر اساس روایات آحاد و ظن صادر شده است.
غروی معتقد است استناد به احادیث آحاد در ابتدا در میان اهل سنت مرسوم بوده است سپس در سال(۴۶۰ هـ) توسط طوسی بخاطر همراهی با فقه – به میان شیعیان وارد شد.
غروی برای اثبات نظریه هایش به قرآن استدلال می‎کند و می‎گوید: قرآن تنها یقین را معتبر می‎داند و به ما دستور می‎دهد که از یقین پیروی و از ظن و گمان دوری کنیم.
همچنین می‎گوید: نصوص قطعی (قرآن و سنت) ما را از غیر آن بی نیاز می کند. و بر اساس این نظریه: استدلال به دلایل مشهور مانند: حدیث آحاد، مصالح مرسله، اجماع و غیره را باطل می‎داند.گرچه ایشان حجیت خبر آحاد را (فی ذاته) قبول ندارد ولی در عمل آن را انکار نمی‎کند و می‎گوید: این اخبار به دلایل عقلی مانند (عقل، یا قرآن، یا سنت، یا اصول ثابت مثل برائت اصلی) تأیید شده‎اند.
همچنین می‎گوید: اعتماد بر کتاب‎های (رجال الحدیث) برای شناخت احادیث صحیح و دروغ روشی نادرست است زیرا مؤلفین این گونه کتابها شخصا با راویان روبرو نشده‎اند بلکه بر نقل دیگران اعتماد می‎کنند و این قطعی نیست، پس اعتماد بر آن جایز نمی‎باشد.
روش غروی در شناخت حدیث صحیح چگونه است؟
او معتقد است: تنها روش شناخت حدیث صحیح از ضعیف تطبیق آن به ترتیب (با قرآن، عقل، اصول ثابت مثل برائت اصلی، سنت قطعی) است، در این صورت اگر با آنها مخالفت نداشته باشد قابل قبول و گرنه مردود است همچنین می‎گوید: این روش تنها راه برون رفت از احادیث معارض است.
ایشان با تفصیل در باره کثرت احادیث دروغ و روایاتی که برای گسترش خرافات و تعصب در میان شیعه وسنی – بخصوص در احادیث کرامات، معجزات، دعاهای زیارت قبر امامان و غیره – بکار گرفته شده‎اند بحث کرده است.

غروی مجموعه‎ای اصول و تئوری را بر اساس پایه گذاری (فقه) بر مبنای علم یقینی طراحی کرده‎اندکه عبارتند از:
۱- اهداف دین، پاک کردن درون و اصلاح عمل است و این با ظن و گمان حاصل نمی‎شود.
۲- آرای فقهایی که بر اساس ظن است تکلیف را ساقط نمی‎کند.
۳ – مراجعه نادان به عالم به قصد یادگیری جایز است ولی به قصد تقلید کردن جایز نیست.
پژوهشگر حیدر حب الله معتقد است که: این اصول و مبادی نتایج ناگواری بر جریان حاکم داشته است، زیرا  بدین معناست که ۱- مراجع تقلید شیعه هم اکنون صلاحیت مرجعیت ندارند ۲- آنچه به عنوان نامه علمی (از معصوم به غیره) نوشته می‎شود نادرست است. ۳- فراخوانی است به قبول نداشتن مراجعی که حجیت خبر آحاد را قبول دارند و اصول سوم یعنی تجدید نظر در مفهوم تقلید و دیگر تقلید کورکورانه جایز نیست و هرچه مرجع تقلید گفت قابل قبول نمی‎باشد – چنانکه تقلید امروزی بر این منوال است- بلکه باید مقلد جویای دلیل و سندش شود، اگر قابل قبول نبود تقلید جایز نیست.
غروی بخاطراین نظرات مورد حمله و آزار و اذیت قرار گرفت و چنانکه برقعی در کتاب (سوانح روزگار) ذکر کرده است: ایشان و کسانی که با وی نماز جمعه را برگزار می‎کردند پیش از انقلاب زیر فشار و همیشه در حالت تعقیب وگریز بودند.

مرجعیت قرآن
لازم است در ضمن این بحث (اصلاح روش اجتهاد و شناخت دین) به گروه دیگری اشاره شود که در این دوران اخیر، ایران شاهد تولد آنها بوده و جنجال بزرگی برپا کرده‎اند و همچنان تلاش می‎کنند که چهره جدیدی از دین شیعه نشان دهند.
آنان ایده و نظریه خویش را بازگشت (دوباره به جایگاه استدلال به قرآن در محافل مذهبی) نام نهاده‎اند زیرا: احساس کرده‎اند که دلایل قرآنی در پشت بعضی مقدمات کلامی مانند ( تصور ظنی بودن دلایل قرآنی) یا بعضی اصلاحات اشتباه مانند (دشواری فهم قرآن – یا اینکه تنها امامان و علماء، معانی آن را فهم می‎کنند) یا پشت برخی روایت‎ها که قرآن را به اشتباه تفسیر می‎کنند پنهان و فراموش شده است.
با توجه به اینکه این جماعت بر قرآن تمرکز دارند – در حالی که هیچکدام از آنها (برخلاف قرآنیون هند و پاکستان) قائل به حجت نبودن سنت نیستند- به جماعت قرآنیون شیعه معروف هستند.

 آیت الله محمد حسین شریعت سنگلجی بنیانگذار این ایده محسوب می‎شود. او دانشمندی شیعه و در خدمت بزرگانی چون ابوالحسن اصفهانی و غیره در عراق و ایران علم و دانش را آموخته‎اند و در سال ۱۹۴۳میلادی درگذشتند. ایشان همزمان رهبری اصلاح گران در درون مذهب شیعه دوازده‎گانه را برعهده داشتند.
خلاصه‎ای از دیدگاه و نظرات سنگلجی:
او معتقد است که مسلمانان از خواندن و درک و استدلال به قرآن دور شده‎اند طوری که منجر به شکست و افسردگی آنان شده است و بخاطر بازگشت مسلمانان به حقیقت قرآن اصول و مبادی زیر را طرح کرده‎اند:
۱ – قرآن از تحریف و تغییر دور است.
۲-  قرآن واضح و آشکار است و برای فهم آن نیاز به چیز دیگری نیست و در این رابطه می‎گوید: آیه‎ای در قرآن یافت نمی‎شود که تمام انسانها از درک و فهم آن ناتوان باشند بلکه تمام آیات آن قابل درک و فهم است
۳- متن قرآن حاوی همه چیز در رابطه با دین و شریعت است و بیان کننده هرچیزی است.
۴- سنت را قبول دارد و معتقد است که احکام شرعی در قرآن مجمل است و سنت پیامبرصلی الله علیه وسلم آن را توضیح می‎دهد و در این رابطه می‎گوید: سنت آن است که مجمل قرآن را توضیح و کلیاتش را تشریح می‎کند و فهم آن بدون سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم غیر ممکن است. همچنین می‎گوید: معلوم است که قرآن مجمل و کلی است و بدون سنت نمی‎توانیم معنای آن را درک و فهم کنیم، پس کسانی که معتقد هستند که قرآن حاوی هر چیزی است و نیازی به سنت نداریم و دلایل و تأویلات غلط و واهی ارائه داه‎اند و می‎خواهند دین اسلام را تخریب و نابود نمایند گمراه و کافر هستند.
۵- قرآن حاوی تمام اعتقاداتی است که باور و ایمان به آن واجب است و نیازی به سنت در بیان و توضیح عقیده نیست و در این باره می‎گوید: در امور مربوط به عقیده مانند اثبات خالق جهان گیتی، توحید، نبوت و معاد نیازی به سنت نیست زیرا این امور با تفصیل و دلایل قطعی و مستدل در قرآن ثابت شده است.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه به کتاب (مفاتیح فهم قرآن) ایشان مراجعه شود و استاد سعد رستم آن را به عربی ترجمه کرده است و در سایت (پست الکترونیکی ایشان) قابل دسترسی است.
شایان ذکر است آقای سنگلجی آراء و نظرات اصلاحی (علمی و عملی) در مبارزه با غلو و زیاده روی، خرافات در دین و خالص سازی مذهب شیعه دوازده‎گانه از دروغ شیعیان افراطی طرح کرده‎اند. و در این باره کتاب (توحید عبادت) به زبان فارسی نوشته‎اند و چاپ شده، و به زبان عربی ترجمه گردیده است.
بنابراین آقای سنگلجی در ضمن دعوت به (استدلال به قرآن) قصد داشتند بهترین روش برای شناخت دین ارائه دهند تا شناخت کامل و درست از دین پیدا کنیم.
 
عبدالوهاب فرید تنکابنی:
او یکی از بهترین شاگردان سنگلجی و یکی از مطرود شدگان در جامعه بخاطر هم فکری با او می‎باشد و با وجود اینکه تنها کتاب اسلام و رجعت (ترجمه استاد سعد رستم) ایشان بدست ما رسیده است، اما هرکس آن کتاب را دیده باشد می‎داند که هدف او مانند سنگلجی بازگشت به قرآن و تقدیم آن بر هر مرجعی بوده است، با این تفاوت او بر خلاف سنگلجی عقیده دارد: که محال است حدیث متواتر در غیر ضروریات دین وجود داشته باشد و هر نوع تقلیدی را باطل می‎داند همچنین نقشه و قواعدی برای شناخت حدیث ضعیف و اسباب حدیث دروغ و راه شناخت آن ترسیم کرده است.
نفی رجعت اولین نتیجه عملی نظریه جدید فرید تنکابنی (در مسیر بازگشت به جایگاه استدلال به قرآن) است، ایشان رجعت را به عقیده افراط گرایی معرفی می‎کند، سپس آن را به بازگشت اسلام به عظمت و شکوهش در حکومت امامان آخر الزمان تأویل می‎کند.
یوسف شعار: یوسف شعار یکی از نویسندگان در مدرسه (بازگشت به جایگاه استدلال به قرآن) است، او در سال۱۳۹۴ هجری قمری در تبریز چشم به جهان گشود و مشهور به اهتمام دادن به تفسیر و تدریس قرآن هستند، همچنین مدرسه‎ای برای تفسیر قرآن در تبریز تأسیس کردند و چند کتابی در آنجا مانند: ۱- محکم و متشابه در قرآن ۲- تفسیر سوره حمد ۳-  مقدمه‎ای در تفسیر به رشته تحریر در آوردند.

دکتر مصطفی حسینی طباطبایی
طباطبایی یکی از برجسته ترین چهره‎های اصلاح گر دین در ایران و محقق و پژوهشگر هستند، وی  در تهران زندگی می‎کند و بسیار به قرآن توجه دارند و معتقد هستند که قرآن بدون نیاز به حدیث قابل درک و فهم است. همچنین می‎گویند: بهترین روش تفسیر قرآن: تفسیر قرآن به قرآن است. و نیز می‎گویند: سهولت قرآن با برخی معانی مجمل در آن تناقضی ندارد.

طباطبایی معتقد است: که کتابهای روایات پر از حدیث‎های دروغین و خرافی است، و به همین سبب توصیه می‎کند که از این کتابها دوری کنند و به قرآن باز گردند.
طباطبایی دیدگاه و نظریات اصلاحی بسیار ارزشمندی در زمینه اتحاد مسلمانان و رفع اختلاف میان شیعه و سنی دارند. و این نظریات بطور واضح در کتاب (حل مشکل خلاف میان شیعه و سنی در امامت) وجود دارد.
محمد صادق تهرانی: آیت الله دکتر محمد صادق تهرانی از جمله کسانی است که معتقدند: باید شناخت دین در پرتو قرآن و سنت صحیح انجام گیرد، تا حقیقت دین را دریابیم.
ایشان دانشمندی معاصر و ایرانی هستند که با نتایج و تحقیقات علمی خویش جدل و مباحثات زیادی در جامعه ایرانی بوجود آورده‎اند، و معتقدند: که مهم ترین شرط مجتهد، تخصص و تفحص در قرآن است و این شرط شامل بر بسیاری از مجتهدین این عصر( که رأی صادر می‎کنند) نمی شود. ایشان معتقدند تفسیر قرآن به قرآن تنها روش درک و فهم قرآن است و بر خلاف مرسوم آن را بهترین روش برای تفسیر قرآن نمی‎داند نیز می‎گویند: برای درک قرآن نیازی به سنت – هرچند هم قطعی باشد – نیست زیرا آیات قرآن آسان و واضح و بیان کننده هرچیزی است و به همین سبب گفته‎اند: دلالت آیات قرآن بر معنا ظنی نیست و هرکس چنین اعتقادی داشته باشد حق را کتمان کرده و با کسانی که حقایق قرآن را پنهان می‎کنند شریک جرم است. لیکن می‎گویند: ممکن است کسانی که توانایی درک نص واضح را نداشته باشند از سنت قطعی استفاده کنند. اما به نظر ایشان مانعی ندارد سنت متواتر در احکام فقهی – در صورتی که در قرآن ذکر نشده باشد – اساس حکم قرار گیرد.
شایان ذکر است صادقی گام عملی مهمی در مسیر فرایند توسعه و اصلاح شناخت دین برداشتند، به گونه‎ای که او قوانین فقهی نسبتا کاملی تأسیس کردند که مبتنی و معتمد بر ادله قطعیه هستند و آن را به اسم (مسمی الفقه) نام گذاری کردند و این قوانین فقهی در برابر دو فقه دیگر قرار دادند:
۱- فقه تقلیدی: عبارت از همان فقه موجود در جامعه است. به نظر صادقی این فقه قرآن کریم را به حاشیه رانده است.
۲- فقه تجدیدی: عبارت از فقهی است که هر لحظه در حال تغییر و تحول است و هرچند آقای صادقی معتقد است بعضی احکام با تغییر یا نبودن علت حکم تغییر می‎کند زیرا حکم با علتش مقارن است، ولی دراینجا به صاحبان نظریه (تغییر دائمی فهم شریعت) مانند عبدالکریم سروش و غیره اشاره دارد.

قوانین فقهی آقای صادقی تعارض و تناقض آشکاری با آرای فقهی موجود در جامعه شیعه ایران پیدا کرد که مهمترین آنها عبارتند از : ۱- به جز غیر مجتهد تقلید حرام است ۲- سجده بردن بر فرش و امثال آن جایز است ۳- قصر نماز در سفر تنها در حالت ترس یا وجود ضرر و زیان جایز است ۴- نماز جمعه، جماعت و عیدَین واجب است ۵- بوسیدن دست غیر معصوم رحمت است ۵- خمس (یک پنجم) در کسب و دست مزد واجب نیست و بسیاری دیگر از این موارد که آقای صادقی با آرای فقهی موجود در جامعه ایران مخالفت کرده‎اند.
خلاصه: آیت الله دکترصادق تهرانی در ضمن آرا و نظراتی که در کتاب هایش مانند: ۱-  تبصره الفقهاء۲- الفرقان فی تفسیر القرآن ذکر کرده‎اند طرح و نظریات تطبیقی بسیار مهمی ارائه داده‎اند، و این نظریات در عین حال سبب گسترش ایده مدرسه (قطعی بودن قرآن) شده است. و شایسته است که آثار و نتایج و دامنه این نظریات به صورت گسترده مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد.

در این مقاله چکیده‎ای از زحمات برجسته ترین چهره‎های اصلاح گر( اندیشه دینی ) در ایران را ذکر کردیم، و تأکید می‎کنم که این مقاله‎ها جز اشاراتی نیستند، ولی ممکن است در ضمن آن این واقعیت را آشکار کرده باشد که بیشتر به قضیه اصلاح دینی در ایران پرداخته شود، و چه بسا ما از آن بی خبریم،در واقع شکاف‎های فرهنگی بین ایران و جامعه عربی وجود دارد و گویا دیواری نژادی در میان آنها حائل شده است که بهترین موقعیت را برای تسلط و سیطره فرقه گرایی و نژادپرستی ایجاد می‎کند و درهای ارتباط را با روشنفکران و اصلاح گران می‎بندد، اصلاح گرانی که دعوت می‎کنند تا راههای تفرقه و جدایی امت اسلامی اصلاح شود، و این در حالی است که نژاد پرستان بیشتر از مصلحین ( در جبهه های شکست خرده) از موفقیت آنان می‎ترسند. آیا زمان آن فرا نرسیده است که پلی ارتباطی میان صاحبان اندیشه در صحنه عربی و ایرانی ساخته شود. امیدوارم.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …