از خلال بررسیهای قرآن معلوم میشود که اصول اعمال و مبانی آنها در شریعت– علاوه بر تکرار – با دو امر دیگر اثبات میشوند. و آن دو هم عبارتند از:
خبر دادن.
قطعیت در دلالت بر معنا.
یعنی اصول شریعت به وسیلهی خبر قرآنی قطعی الدلاله به ثبوت میرسند. گفتنی است که خبر دادن به دو قسم تقسیم میشود: امر و نهی.
اما در خصوص برهان عقلی باید گفت که در اینجا نیازی بدان نداریم، زیرا اعمال در رابطه با مسلمانی هستند که در ابتدا به صحت آنچه در قرآن آمده، ایمان آورده است. لذا این شخص بیشتر از اطلاعی که نسبت به تکلیف الهی پیدا کرده، برای عمل بدان نیاز به چیز دیگری ندارد.
خبری که ایجادکننده یک اصل عملی است باید قطعی الدلاله باشد؛ زیرا این اصول، اموری ضروری هستند که اختلافپذیر نمیباشند، چرا که در غیر این صورت فساد به وجود میآید.
مهمترین ارکان عملی اسلام چهار تا هستند: نماز، زکات، روزه و حج. اینک بنگر که اصول این اعمال در شریعت ما چگونه از قرآن به ثبوت میرسند[۱]:
نماز:
امر به آن به شیوهی ﴿أَقِمِ الصَّلَاهَ﴾ «نماز را به پا دار» در ۵ جای قرآن وارد شده است.
و به شیوهی ﴿أَقِیمُوا الصَّلَاهَ﴾ «نماز را به پا دارید» در ۹ جای قرآن آمده است. اما بقیهی اشتقاقات (أقام) به دهها آیه میرسد.
«و در آن روز، چهرههائی در هم کشیده و عَبوسند. چرا که آنان میدانند که به بلا و عذاب کمرشکنی گرفتار میآیند. چنین نیست که گمان میبرند. هنگامی که جان به گلوگاه برسد. (از طرف حاضران و اطرافیان سراسیمه و دستپاچه او، عاجزانه و مأیوسانه) گفته میشود: آیا کسی هست که (برای نجات او) افسون و تعویذی بنویسد؟! و (محتضر) یقین پیدا میکند که زمان فراق فرا رسیده است. ساق پائی به ساق پائی میپیچد و پاها جفت یکدیگر میگردد. در آن روز، سوق (همگان) به سوی پروردگارت خواهد بود. (انسانِ منکر معاد) هرگز نه زکاتی داده است و نه نمازی خوانده است. بلکه راه تکذیب (حق و حقیقت) را در پیش گرفته است و (به فرمان خدا) پشت کرده است. گذشته از این، مغرورانه و متکبّرانه (از کفر و عناد خود) نزد خانواده و کسانش برگشته است. مرگ بر تو! مرگ! باز هم، مرگ بر تو! مرگ!».
« بعد از آنان، فرزندان ناخلَفی (روی کار آمدند و در زمین) جایگزین شدند که نماز را (ترک کردند و بهرهمندی از آن را) هدر دادند و به دنبال (لذائذ و) شهوات راه افتادند، و (مجازات) گمراهی (خود را در دنیا و آخرت) خواهند دید».