۸) وِجاده: وجاده مصدر وَجَدَ یجد، که مُوَلَّدی غیر مسموع (شنیده نشده) از عرب است. و آن بدین شکل است که شخص کتابی را با خط شیخ پیدا میکند و مطمئن میشود که خط اوست، و این کتاب حاوی مرویات شیخ با سند اوست، و ممکن است کسی که کتاب را مییابد قبلا صاحب کتاب را ملاقات کرده باشد و یا نکرده باشد، اما آن احادیثی را که در کتاب هست را از او نشنیده و از او اجازهی روایت کسب نکرده است. او هنگام نقل احادیث کتاب میگوید: «وَجدتُ بخط فلان، (یا) قرأتُ بخط فلان، (یا) فی کتابِ فلان بخطه: حدثنا فلان بن فلان.. سپس سند را ادامه داده و متن حدیث را بازگو میکند..». یا میگوید: «وجدت (یا) قرأت بخط فلان عن فلان، و سپس کسی که حدیث را برایش گفته و نیز بقیهی راویان را ذکر میکند..».
و مثال دیگر آنست که شخص کتاب یکی از مؤلفات مشهور را مییابد، و او احادیث داخل کتاب را بطور مستقیم حکایت نقل میکند، که در این حالت گوید: «در فلان کتاب مشهور یافتم.. و حدیث را بیان میکند».
اما وجاده از باب روایت نیست، بلکه حکایت کردن از آنچه که داخل کتاب یافته است، میباشد. صیغهی ادا بوسیلهی این روش تحمل عبارتست از: «وَجَدتُ»، «قرأتُ بخط فلان»، «بلغنی»، «قال فلان»، «ذکر فلان: حدثنا فلان …».
این نوع ادای حدیث در مسند امام احمد یافت میشود، چنانکه پسرش عبدالله میگوید: «وجدت بخط أبی: حدثنا فلان..».
و باید توجه داشت که استعمال لفظ «قال فلان» توسط راوی در ادای حدیث از طریق وجاده، زمانی جایز است که تدلیس در آن راه نیابد. همچنین اگر حدیثی را در کتاب شیخ با خط غیر او یافت بگوید: «ذکر فلان» یا «قال فلان»، و اگر حدیثی را یافت که محقق نگشت آن حدیث جزو تصنیف شیخ است، بگوید: «عن فلان».
اما در مورد عمل به روش وجاده در نقل حدیث باید گفت که؛ از بزرگان محدثین و فقهای مالکی و غیر آنها نقل شده که ادای حدیث از این طریق جایز نیست، و از شافعی و دستهای از اصحاب او جواز عمل به آن حکایت شده است، و برخی از علمای شافعیه گفتهاند که هنگام حصول ثقه عمل به آن واجب است. و بنظر میرسد که وجاده – هنگامی که شکل صحیح آن فهمیده شود – دیگر روا نباشد که در ارزش آن بعنوان نوعی از انواع تحمل حدیث شک کرد؛ زیرا تمام احادیثی را که امروزه از کتابهای صحیح نقل میکنیم، در واقع نوعی وجاده است. به دلیل اینکه حافظان حدیث از طریق سماع، در سرزمینهای پهناور اسلامی بسیار نادر شدهاند، آن هم به دلیل پیشرفت انواع چاپ و تکثیر و سهولت مراجعه به مراجع حدیثی است. قبلا هم ابن صلاح گفته بود: «جواز روایت به وجاده، همان شکلی است که در عصرهای اخیر، تنها راه شده است و اگر عمل به آن را متوقف کنند و جایز ندانند، پس بطور کل عمل به منقولات متوقف میشود، به دلیل اینکه راه نقل حدیث به شکلهای دیگر (اجازه، قرائت، مناوله و ..) کمیاب شده است». امام نووی و طیبی نیز همین را گفتهاند. (علوم الحدیث، ص۱۶۸-۱۶۹) و (الخلاصه فی أصول الحدیث، للطیبی، ص۱۱۳-۱۱۴).
حقیقت آنست که سختگیری متقدمان در اشکال و انواع تحمل، دلیل خوبی دارد و آن، اوضاع و احوال اجتماعی آنهاست. حدیث، بزرگترین کار آنها بود و نیازشان به حفظ و روایت حدیث – به دلیل نبودن وسائل چاپ و تکثیر – بیش از عصر ما بوده است، اما الحمدلله امروزه چاپ و تکثیر و حافظههای الکترونیکی آنچنان پیشرفت کرده که زحمت حفظ و نگهداری حدیث را بر ما آسان کرده است.
(نگاه کنید به: لمحات فی أصول الحدیث؛ دکتر محمد ادیب صالح، ص۳۵۰ – علوم الحدیث؛ دکتر صبحی صالح، ص۷۹-۸۰).
اینها روشهای تحمل حدیث بودند که خلاصه وار به بررسی نکات مهم آنها پرداختیم، و همانطور که ملاحضه شد، هشت روش برای تحمل حدیث وجود دارد: ۱- سماع، ۲- قرائت، ۳- اجازه، ۴- مناوله، ۵- کتابت، ۶- إعلام، ۷- وصیت و ۸- وِجاده.
در مورد جواز یا عدم آن در روایت حدیث از طریق این هشت نوع مابین علما اختلاف نظر وجود دارد، البته بجز روش سماع که در مورد صحیح بودن روایت از طریق آن خلافی وجود ندارد، و تقریبا در صحیح بودن روش قرائت نیز خلافی وجود ندارد، بجز اینکه بعضی آن را منع کردهاند ولی مخالفت آنها به حساب نمیآید. رأی صواب در مورد اجازه نیز اینست که با رعایت شروط آن صحیح است، و در مورد مناوله هم راجح آنست که «مناولهی مقرون به اجازه» صحیح بوده ولی «مناولهی بدون اجازه» صحیح نیست، همچنین صواب اینست که هر دو نوع کتابت، یعنی «کتابت مقرون به اجازه» و «کتابت مجرد از اجازه» صحیح و جایز هستند. و بر طبق رأی راجح، روش إعلام و وصیت در نقل حدیث جایز نیستند، ولی روش وِجاده جایز و صحیح میباشد. والله اعلم