روح زندگی عمر بن عبدالعزیز و انگیزۀ همه فعالیتهایش و نیروی محرکهاش ایمان قوی، یقین به آخرت و علاقهاش به بهشت بود.
هرکاری که میکردند جهت خوف خدا یا محبت به خدا بود و این نیرویی است که بزرگترین حاکم نیرومند روی زمین را در مقابل لذایذ سلطنتی و وسایل فریبنده جهان، ثبات قدم میبخشد. اگر کسی به ایشان بر خلاف روشش پند میداد و به تمتع و بهره برداری از لذایذ جهان تشویق میکرد، ایشان در جوابش این آیه را تلاوت میکردند: ﴿إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ١۵﴾ [الأنعام: ۱۵].
« همانا من اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روز بزرگ می ترسم».
ایشان یکبار به خدمتگزارش گفتند و این جملهاش واقعاً معرف شخصیت ایشان است میگفت: «خداوند متعال به ما یک طبع بلندی عطا فرموده است من به هر مقام والایی که میرسیدم آرزوی مقام برتری را داشتم و حالا به مقامی رسیدهام که از این بالاتر مقامی نیست و اکنون این طبع بلند پرواز من فقط اشتیاق و آرزوی بهشت را دارد»[۱].
حال ایشان در وقت رقت قلب و خوف از خدا این بود که روزی از شخصی تقاضا کردند که به من پندی بدهید، آن شخص گفت اگر خداوند متعال تو را به جهنم انداخت و همه مردم جهان به بهشت رفتند به تو چه نفعی میرسد و اگر همه مردم جهان به جهنم رفتند و شما به بهشت رفتید به تو چه ضرر میرسد. به محض شنیدن این سخن به قدری گریستند که آتش منقلی که جلوی ایشان گذاشته شده بود از اشک چشمان وی خاموش شد[۲].
یزید بن حوشب میگوید که از این قضیه معلوم میشود که جهنم و بهشت فقط برای عمر بن عبدالعزیز و حسن بصری خلق شدهاند[۳].
[۱]– سیرت عمر بن عبدالعزیز ص۶۱٫
[۲]– حواله بالا ص۱۰۹٫
[۳]– صفته الصوفه ابن جوزی ج۳ ص۱۵۶٫