باید دانست که حافظ ابن کثیر در تفسیرش و در کتاب البدایه والنهایه برخی روایتهای اسرائیل را آورده که از قسم سوم میباشد؛ یعنی نه آن را تصدیق میکنیم و نه تکذیب مینمائیم.
ابن کثیر در مقدمهی کتاب البدایه والنهایه گفته: ما صرف روایتهای اسرائیلی را ذکر میکنیم که شارع اجازهی نقل آن را داده، با کتاب خدا (قرآن کریم) و سنت رسول او در تضاد نباشد، و آن همان قسمی است که نه تصدیق میشود و نه تکذیب؛ این گونه روایات را صرف بخاطر استشهاد میآوریم نه اینکه بدان اعتماد کنیم.
حافظ ابن کثیر در معنای مقصود این فرمودهی رسول گرامی ص که فرموده: «وحدثوا عن بنی إسرائیل ولا حرج» گفته است: این حدیث محمول بر روایتهای اسرائیلی مسکوت عنها میباشد که روایتهای ما نه آن را تصدیق میکند و نه دروغ میانگارد.
با وجود این، دانشمندان بر حذف روایتهای اسرائیلی از تفسیر ابن کثیر رأی دادهاند؛ زیرا روایتهای اسرائیلی موجود در تفسیرش این احتمال را در ذهن خواننده بوجود میآورد که این روایات معنای آیات کریمه باشد، در حالیکه ابن که ابن کثیر آن را بخاطر اعتقاد بر حقیت آن و بخاطر استدلال و احتجاج به آن نیاورده بلکه – طوری که خودش تعبیر کرده- صرف بخاطر استشهاد آورده است.
علامه احمد شاکر گفته است: جواز روایت از بنی اسرائیل در مواردی که قرآن و سنت آن را تصدیق و تکذیب نمیکند چیزی، و آوردن آن در تفسیر قرآن و اینکه آن روایت را معنای آیهی کریمه، یا قول فاصل، یا توضیح اجمال آیههای قرآن کریم قرار دهیم چیز دیگر است؛ زیرا اگر این مسایل را در پهلوی کلام الله از روایتهای اسرائیلی ثابت نمائیم این توهم بوجود میآید، که روایتهای که صدق و کذب آن را نمیدانیم، کلام خدا را توضیح داده و اجمال آن را تفصیل میکند، و الله متعال و کتاب او والاتر از این است.