حرج به معنی ضیق و شدت است و خداوند در تشریع قوانین و اوامر و نواهی خود هیچگونه حرج و شدتی قرار نداده است. آیات مختلفی از قرآن کریم به این امر تصریح کردهاند، که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱- ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖ﴾ [الحج: ۷۸].
«خداوند هیچگونه سختی و مشقتی را در دین بر شما قرار نداده است».
علماء در مورد حرجی که خداوند (از بندگان خود) برداشته است اختلافنظر دارند، عدهای گفتهاند: رفع حرج یعنی حلال کردن ازدواج با دو، سه و یا چهار زن. برخی هم بر این باورند که رفع حرج یعنی شکستن نماز و خوردن روزه برای مسافر و خواندن نماز با اشاره برای کسی که نمیتواند آن را بخواند و اسقاط جهاد از لنگ پا و کور و بیمار. عدهای نیز گفتهاند: رفع حرج عبارت است از اینکه خداوند مسلمانان را به احکام مشقتبار مکلف نکرده بلکه آنان را به آنچه که در توانشان است مکلّف کرده و تکالیف طاقتفرسا را از دوش آنان برداشته است و از آنان نخواسته است که همچون بنیاسرائیل با اعمالی سخت و طاقتفرسا بندگی خدا را بجا بیاورند.
برخی هم معتقدند که رفع حرج بدین معنی است که خداوند با گشودن در توبه و استغفار و تشریع کفاره و دیه و قصاص در باب جنایات راهی برای برونرفت از گناه را برای مسلمانان قرار دادهاست. ولی آنچه از ظاهر آیه برمیآید این است که رفع حرج عام است و به هیچ کدام از موارد فوق اختصاص ندارد بلکه بدین معنی است که خداوند تکالیف سخت و مشقتآور را از دوش بندگان خود برداشته است، بدین ترتیب که یا اصلاً آنان را بدان مکلف نساخته است و یا در حکم تخفیف داده و جایگزین بدون مشقتی را بجای آن قرار داده و یا اینکه راهکار مشروعی فراروی بندگان خود قرار داده است تا از طریق آن بتوانند از گناه رهایی یابند. این آیه چقدر آیهی سودمند و پرفایدهای است. آیات زیر نیز مانند این آیه هستند (و مضمون آن را بیان میکنند):
﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن: ۱۶].
«هر اندازه میتوانید تقوای خدا پیشه کنید».
﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾ [البقره: ۱۸۵].
«خداوند آسایش و راحتی شما را میخواهد و خواهان زحمت و سختی شما نیست».
﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ﴾ [البقره: ۲۸۶].
«پروردگارا! بار سنگین (و تکالیف دشوار) را بر (دوش) ما مگذار همانطور که بر (دوش) کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا! ما را به آنچه که در توان ما نیست وادار نکن».
در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و سلم نقل شده است که خداوند (بعد از این دعا) فرمود: چنین کردم (و شما را به آنچه که در توانتان نیست مکلف نخواهم کرد)[۱].
۲- ﴿مَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیَجۡعَلَ عَلَیۡکُم مِّنۡ حَرَجٖ…﴾ [المائده: ۶].
«خداوند نمیخواهد هیچگونه حرج و مشقتی را بر (دوش) شما بگذارد».
یعنی خداوند نمیخواهد در احکامی که تشریع میکند شما را دچار حرج و سختی کند، چون خداوند از شما بینیاز است و نسبت به شما رأفت و رحمت دارد و تنها احکامی را برای شما تشریع میکند که خیر و منفعت شما را در پی داشته باشد. دانشمندان بر پایهی قانون رفع حرج در اسلام و سهلگیری خداوند نسبت به بندگانش در تشریع احکام و قوانین، اصول و قواعدی را استنباط کردهاند که براساس آنها بسیاری از احکام فرعی عبادات و معاملات را استخراج کردهاند.
از جمله این اصول و قواعد عبارتند از:
- هرگاه چیزی به تنگنا افتاد، گشایش حاصل میشود.
- سختی و مشقت سهلگیری را جلب میکند.
- دفع مفاسد از جلب منافع بهتر است.
- شرایط ضروری چیزهای ممنوع و حرام را مباح میگرداند.
- چیزی که ذاتاً حرام است بهنگام ضرورت مباح میگردد.
علمای اسلامی معیار شناخت سختی و مشتقی که موجب سهلگیری و تخفیف (در احکام) میشود را به عرف مردم وابسته کردهاند.
همانطور که ملاحظه میشود آیه بصورت عام آمده و براساس آن هیچگونه حرجی در اسلام نه در زمینهی عبادات و نه در زمینهی معاملات وجود ندارد و در واقع اصل رفع حرج با ارادهی خداوند که نسبت به بندگان خود سهلگیر است هماهنگی دارد. (چرا که) خداوند متعال میفرماید: ﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾ [البقره: ۱۸۵]. یعنی خداوند در رخصتهایی که برای شما وضع کرده خواسته است دین شما دینی آسان و بدون سختی و مشقت باشد.
این یک اصل دینی است که فقهای اسلامی جهت شناخت احکام وقایع و حوادثی که به تازگی روی میدهند، به آن مراجعه میکنند.
در سنت نبوی هم احادیثی در این مورد وارد شدهاند مثل این فرمودهی پیامبر صلی الله علیه و سلم که فرموده است: «یَسِّرُوا وَلاَ تُعَسِّرُوا، وَبَشِّرُوا وَلاَ تُنَفِّرُوا»[۲]. «آسان بگیرید و سخت نگیرید، و (به مردم) مژده دهید و آنان را متنفر نکنید».
[۱]– تفسیر شوکانی: ج ۳، ص ۴۷۱٫ راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن: ص ۱۱۱٫
[۲]– تفسیر الـمنار: ج ۱، ص ۱۶۴ و ج ۶، ص ۵۸ و ۲۷۰٫