آنگاه از مردم وداع کرد، و این حج به «حجه الوداع» مشهور شد.
سپس به کشتارگاه منی رفت، و شصت و سه رأس بدنه (گاو و شتر فربه) را با دست خود قربانی کرد، و این تعداد قربانی برابر سنوات عمر رسول الله صلی الله علیه وسلم بود. سپس دست کشید و به علی دستور داد، بقیه را که جمعاً یک صد رأس بود، قربانی کند. وقتی قربانی پایان یافت، سلمانی (حلاق) را خواند، و سر را تراشید، و موی سرش را بین کسانی که دور و برش بودند، تقسیم کرد. سپس به مکه برگشت و «طواف الافاضه» را که همان طواف الزیاره است، انجام داد. بعد بالای چاه زمزم رفت و در حال ایستادن از آب زمزم نوشید، و دوباره به منی برگشت، و شب در منی ماندگار شد و فردای آن شب نزدیک زوال خورشید به طرف جمرات رفت. و به ترتیب، رمی را از اول تا جمرۀ عقبه انجام داد، و تا اخر ایام التشریق در منی ماند. سپس به مکه برگشت و نزدیک سحر طواف الوداع را بجای آورد، پس از پایان مراسم حج به مردم دستور داد، که به مدینه برگردند.
هنگامی که به «ذو الحلیفه» رسید، شب را در آنجا به روز آورد. وقتی مدینه را دید، سه بار بانگ تکبیر برآورد، و گفت: «هیچ معبود به حقی جز الله نیست، تنها و بیشریک است، ملک و دارایی و سپاس لایق ذات اوست؛ و او بر هرکاری تواناست، برگشتگان، توبهکنندگان، بندگان، سجدهکنندگان، و سپاسگزاران پروردگار خود هستیم. وعدۀ خدا راست است. بندهاش را یاری داد، و تمام احزاب را به تنهایی نابود کرد»، و در روز وارد مدینۀ منوره شد.
(برگرفته از:کتاب زندگانی پیامبر اسلام مولف استاد ابوالحسن ندوی)