مرحله ی دوم : عصر بنی عباس است که از این دوران شکایت دارد؛ امّا باز هم می گوید: در این دوران مجالس عزاداری بر امام شهید وسعت پیدا کرد و مرثیه خوانی بر روی منابر کشیده شد؛ لیکن در چارچوبه ای محدود که مانع حرکت شیعه می شد».
ظاهرا این دوره نیز دوره ای نبوده که شیعیان بتوانند عزاداری کنند ؛ چون خود شیرازی می گوید : در چارچوبه ای محدود که مانع حرکت شیعه می شد! پس به این دوره نمی توان استشهاد کرد.
و پس از آن شیرازی درباره ی دوره ی سوم می گوید: دوره سوم ، دوره آل بویه، دیلمیها و فاطمیهاست، بویژه زمان حکومت معز الدوله دیلمی، آنانی که جو ترس و اختناق را از بین بردند و شیعیان را آزاد گذاشتند و به آنان اجازه دادند که مجالس عزاداریشان را از خانه به خیابانها و مراکز اجتماعات و میادین عمومی ببرند و روز عاشوراء را عزاداری رسمی اعلان کنند و بازارها را تعطیل کنند و هیئتهایی تشکیل دهند و در خیابانها و میادین بچرخند.
و سپس در خصوص دوره چهارم می گوید:
دوره صفویها، دوره چهارم بوده، بویژه در این دوره علامه مجلسی که شیعیان را بر انجام مراسم عزاداری و شعائر حسینی تشویق می کرد، توانستند با آزادی عزاداری کنند و نمایش دادن صحنه های حادثه را نیز برای مجسم نمودن مصیبت از خودشان ساختند و بر آن افزودند.
در مورد دوره پنجم می گوید:
این دوره ، عصر فقهای متأخری بود که در رأس آنها ، شیخ مرتضی انصاری و آیت الله دربندی بودندکه شیعیان بیشتر هیئتها و دسته های سینه زنی را تشکیل دادند.
پس از ذکر این مراحل ، شیرازی نیز همانند تبریزی و فانی اصفهانی می پذیرد که این مراسم عزاداری در زمان ائمه نبوده و می گوید: اگر شیعیان در زمان ائمه آزادی کامل می داشتند ، شعائر امروزی و حتی بیشتر از اینها را بر پای می داشتند ، امًا آنان آزادی کافی نداشتند که با احساس کامل در تمام عصرها عزاداری کنند.
از این نقل قولها و دیگر شواهد موجود می توان گفت: عزاداری حسینی در زمان ائمه سابقه نداشته و از مسائلی است که بعدها بوجود آورده اند .
قبل از اینکه این مبحث را تمام کنیم شایسته است خوانندگان با سبب ایجاد و ساخت حسینیه ها آشنا شوند، محمد حسین فضل الله در پاسخ سؤالی در خصوص تأسیس حسینیه ها می گوید: حسینیه ها را ائمه اهل بیت که در خانه هایشان جلساتی برگزار می کردند و کسانی را دعوت می نمودند که اشعاری به یاد مصیبت حسین برای تحریک عواطف بخوانند تأسیس نمودند.
به مناسبت تأسیس مراکز عزاداری حسینی می گوید: بعید نیست که تأسیس حسینیه ها از تفکر و اندیشه ی احترام به مسجد سرچشمه گرفته باشد؛ چون مردم به شنیدن عزای حسینی یا موعظه و ارشادها نیاز دارند و از طرفی افراد جنب و حیض نیز در میانشان هست و از طرفی باید مسجد را از نجس بودن حفظ کنند، لذا مشاهده می شود که بسی اوقات در کنار مساجد، حسینیه جای مسجد را بگیرد و کسی هم چنین گمانی نداشته که حسینیه جای مسجد را بگیرد ، بلکه فقط برای این ساخته شد. که از پاکی و نظافت مساجد ، حمایت شود و فرصت شنیدن سخنرانی برای همه فراهم شود تا همه بتوانند در این جلسات شرکت کننند هر چند منجر به نجس شدن آن شود ، ما نمی دانیم که از چه زمانی ساخت و تأسیس حسینیه ها آغاز شده است .
گفتنی است که می بینیم اول شیخ محمد فضل الله می گوید: ائمه حسینیه ها را تأسیس نموده و دوباره می گوید ما نمی دانیم این حسینیه ها از چه زمانی تأسیس شده است.
مبحث دوم : نوحه خوانی و زدن به سر صورت و … از مسائل نو پیدا است.
برخی از کسانی که معتقد به نوحه خوانی و دیگر اعمالی که در اصل نبوده و بعدها بوجود آمده، در دفاع از عزاداری به شیوه های جدید می گویند: پیامبر به سبب وفات فرزندش ابراهیم گریسته است، آری این درست که پیامبر اشک ریخته ، امّا آیا اشک ریختن پیامبر با عزاداریهای کنونی شباهت دارد؟ و آیا پیامبر به مناسبت وفات همه عزیزانش و حتی شهادت سید الشّهداء حمزه رضی الله عنه مراسم عزاداری برگزاری کرده و مردم را بخاطر اینگونه مناسبتها جمع کرد و به گریه و شیون و زدن به سر و صورت و … وا داشته است؟
چرا عبدالحسین در اینجا قیاس می کند، در حالیکه قیاس در مذهب شیعه حرام است؟
می گوید: «سیرت ائمه بر ندب بودن عزاداری و ماتم بر حسین نسل اندر نسل به ما رسیده است». در حالیکه بر مخالفین و عیبجویان بر شیعه می تازد, می نویسد : اگر این معترض احمق بداند که عزاداری و گریه بر امامان و مراسم حزن و اندوه چقدر شیعه را زنده نگه می دارد و حب آل بیت را در قلبها ثابت نگه داشته و دشمنی با دشمنان آنان را نیرومند ت می کند هرگز بر این مراسم اعتراض نمی کرد.
دکتر هادی فضل الله موضعگیری علمای شیعه را در عزاداری و به سر و صورت زدن به دو دسته تقسیم کرده است :
۱ـ مدرسه اصلاحی : این دسته آن طور که محسن امین می پندارد، در تلاش بوده که برخی از امور ناجایز و حرام مانند: ضرر وارد کردن به خود و حتی زخمی نمودن و بیان روایات جعلی و دروغ و اجرای نمایشنامه ـ اجرای تئاتر برای نمایش دادن صحنه ی خونین کربلاء ـ اجتناب شود.
۲ـ مدرسه ی محافظه کار: این دسته آنطور که عبد الحسین صادق می گوید: بر این باورند که تمام چیزها حتی اگر منجر به آزار و اذیت بدنی هم بشود، مباح است؛ بشرطی که که نصی بر حرمت آن نباشد، لذا چیزهایی که به باور مدرسه ی اصلاحی حرام است، از نظر اینها حرام نیست.
پس از این هادی فضل الله می گوید:
مفکر ما ـ عبد الحسین شرف الدین موسوی ـ تأکید دارد که عزاداری حسینی با تمام مظاهر و اشکالش حرام نیست؛ چون قاعده ی شرعی است که اصل اشیاء مباح بودن است نه تحریم؛ لذا او هیچ چیز را بر خلاف مدرسه ی اصلاحی حرام نمی داند …» .
حسن مغنیه می گوید: امّا آنچه مربوط به اقامه ی شعائر حسینی در عاشوراء است ، می بینیم وقتی محرم می شود، مساجد فعال می شود و سر و صدا ازحسینیه به گوش می رسد، خیابانها و کوچه ها با پارچه نوشته های سیاسی آراسته ( غم بار ) می شود که نشانه های همدردی و عزادار از آنها پیداست و چهره های مجریان و محرکان غمگین و دلها گرفته و قلبها جزع و فزع دارند که از غم و اندوه مصیبت کربلاست، در هر جا و هر سو واویلا و گریه و نوحه است که قلب و دل انسان را بدرد می آورد …
می گوید: «در صبح روز دهم ، دهها هزار نفر از فرزندان نبطیه و … برای شرکت در مراسم احیای یاد حسین به نبطیه می آیند و در آنجا جلسه برگزار می کنند با خواندن اشعاری در خصوص کشته شدن حسین در حسینیه نبطیه تحتا در ساعت ۸ صبح خوانده می شود و تا ساعت ۳۰/۹ ادامه دارد، آن وقت نمایشنامه کشته شدن حسین اجرا می شود که در این نمایشنامه کشته شدن حسین اجرا می شود که در این نمایشنامه فرزندان بزرگ وکوچک ، زن و مرد نبطیه شرکت می کنند و حادثه ی طف را با حضور بیش از ۰۰۰/۵۰ نفر از مؤمنان اجرا می کنند . این نمایشنامه در فضایی آکنده از شور و حماسه ای دینی به پایان می رسد و پس از آن عده ای از جوانان و کودکان با بدنی نیمه عریان در حالی که شمشیر و خنجر به سرشان و با زنجیر به پشت شان چنان می زدند که سرشار از تأسف و اندوه می شود … .
دکتر احمد وائلی که در میان قومش بسیار معروف و مشهور است و او را به کبیر خطباء المنبر الحسینی لقب داده اند، در پاسخ به سؤالی که پرسیده بودند؛ چرا شیعیان در روز عاشوراء خودشان را می زنند و زخمی می کنند؟
می گوید: «قبلاً علما پاسخ این سؤال را داده اند و گفته اند:
اگر این زدن به بدن ضرر وارد کند حرام است ، واگر ضرر وارد نکند حرام نیست و تنها اظهار محبت برای حسین است .
عبد الهادی عبد الحمید صالح ـ شیعی ـ می گوید: «در صورت عدم آزار و اذیت بدن ، زدن جایز است و نوعی تعبیر ظاهری از آنچه در درون انسان است، وجود دارد که حالت فطری انسان در برابر احساساتش که بروز می کند، و گاهی از خوشحالی از جایش بلند می شود یا کف می زند بشرطی که ضرر عمیقی به بدن نداشته باشد . و برخی از علمائ شیعه فتوا داده اند که زدن حرام است ویا حداقل زخمی کردن بدن را جائز قرار نداده اند، به هر حال بنظر من این مسئله به محیط اجتماعی بستگی دارد.که این عمل را صحیح یا غیر صحیح می دانند و واضح است که این از اصل عقیده نیست» .