هر قدر هم که علم پیش برود همواره چیزی بدون توضیح میماند و همواره برای تعبیر الهی جهان طبیعت جایی هست. به قول ترفیل (j.Trefil فیزیکدان آمریکایی): «هر قدر هم که ما در عمق موضوعی علمی پیش برویم، همواره چیزی را بدون توضیح و تعریف مییابیم.
فلاسفه قرون وسطا زمین را مفروض میگرفتند و وجود آن را به خلقت خدا نسبت میدادند، در قرن نوزدهم متوجه شدند که وجود منظومه شمسی به طور طبیعی از قانون نقل و وجود کهکشانها نتیجه میشود، و در قرن حاضر ما دریافتهایم که وجود کهکشانها نتیجه انفجار بزرگ است، در هر مرحله نکتهای است که میتوانند بگویند: دانش علمی، ما را بیش از این یاری نمیکند و ورای آن را میتوانیم خلقتی ویژه فرض کنیم.
اکنون به نظر میرسد که کشف قوانینی که بر طبیعت ذرات بنیادی حاکم هستند به ما اجازه میدهد که این مرز را به خود حقیقت جهان برسانیم.
تأثیر آن چنان است که توجه ما را از جهان مادی به قوانینی که بر رفتار آن حاکماند، معطوف میدارد.
میتوان شنید که فیلسوفی در قرن بیستم بگوید: خب، ما میپذیریم که جهان با قوانین فیزیک وجود دارد اما چه کسی این قوانین را آفرید؟
و اگر چنان که بعضی از فیزیکدانان پیشنهاد کردهاند قوانین فیزیکی که ما کشف کردهایم، تنها قوانینی هستند که مطلقاً با هم سازگارند… فیلسوف ما میتواند بپرسد که چه کسی قوانین منطق را آفرید؟
بنابراین، پیام من به آنهایی که فکر میکنند وقتی علم جهان اولیه را میکاود، از حدود خودش تجاوز میکند، این است: «نگران نباشید هر قدر هم که مرزها را به عقب برانیم همواره برای ایمان مذهبی و تعبیر مذهبی جهان فیزیک جایی هست.»»
————————-
به نقل از کتاب:
«فیزیکدانان غربی و مسأله خداباوری»؛ تألیف: مهدی گلشن