از جمله اخبار دیگری که به آن استناد میکنند روایتی است که در آن رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«إذا حُدِّثتم عنی حدیثا تعرفونه ولا تنکرونه، قلته أم لم أقله فصدِّقوه، فإنی أقول ما یعرف ولا ینکر، و إذا حدثتم عنی حدیثاً تنکرونه ولا تعرفونه فلا تصدقو به، فإنی لا أقول ما ینکر ولا یعرف»[۱]
(هنگامی که حدیثی را از من برایتان خواندند که آن را میپسندید و انکار نمیکنید، چه آن را گفته و یا نگفته باشم تصدیقش کنید، چون من چیزهای پسندیده را که قابل انکار نیست بیان میدارم. ولی اگر از من چیزی را که قابل انکار است و پسندیده نیست برایتان خواندند، تصدیقش نکنید چون من چیزی را که منکر است و پسندیده نیست نمیگویم.)
بنابراین، این گونه استدلال میکنند که: واجب است حدیثی را که به رسول الله صلی الله علیه وسلم نسبت میدهند را بر عرف و عادت مردم که مستند به قرآن و یا عقل است عرضه نمایند و این میرساند که سنت در این هنگام حجت نمیباشد.
جواب شبههی سوم:
روایات آن همانگونه که بیهقی و ابن حزم و دیگران گفتهاند ضعیف و منقطع میباشد. از این گذشته در آن دروغ گفتن را بر رسول الله صلی الله علیه وسلم تجویز مینماید و این تجویز در عبارت قرار دارد که آمده است: «ما أتاکم من خبر فهو عنی قلته أم لما أقله» (هر خبری برایتان آمد چه آن را گفته باشم یا نگفته باشم از من است.) پناه بر خدا که رسول الله صلی الله علیه وسلم در دروغ بستن بر خودش مسامحه و چشم پوشی کند در حالیکه به تواتر از او نقل شده است که فرمود:
(هرگاه حدیثی را از من شنیدید که دلهایتان آن را میپسندد و وجود شما اعم از پوست و مو با آن هماهنگ و سازگار بود و آن را به خود نزدیک میدیدید من از شما به آن لایقترم و هرگاه حدیثی را از من شنیدید که دلهایتان آن را ناپسند دانست و وجود شما اعم از پوست و مو از آن متنفر بود و خود را از آن دور میدیدید من به نسبت شما از آن دورترم.)
منظور این است که از جمله دلایل صحت حدیث و اثبات آن این است که موافق محاسن و نیکیها باشد که در شریعت اسلام آمده است و همچنین باید قرین عقلهای سالم و فطرتهای اصیل باشد و اینها خود دلیل صحت حدیث هستند و همان چیزی است که دانشمندان اهل حدیث در هنگام علامات ساختگی و جعل حدیث از آن سخن میگویند که هم اکنون مجال بحث آن نیست.