تعریف: اسم مفعول از «اهمال» به معنی «ترک» است، مانند اینکه اسم راوی ترک شود بدون آنکه شخصیت وی از دیگری تمیز داده شود. و در اصطلاح: یعنی راوی از دو شخص که در اسم، و یا در اسم و اسم پدر متفق هستند روایت میکند، ولی آنها را به چیزی که توسط آن از دیگری خاص میشوند، بیان نمیکند.
مثال:
الف: اگر هردو نفر ثقه و مورد اعتماد باشند: روایت بخاری از احمد از ابن وهب؛ که در اینجا «احمد» غیر منسوب است، که یا «احمد بن صالح» است و یا «احمد بن عیسی» ولی هرکدام که باشد ضرری به صحت حدیث وارد نمیکند زیرا هردو نفر ثقه هستند.
ب: اگر یکی از آنها ثقه و دیگری ضعیف باشد: مانند «سلیمان بن داود» و «سلیمان بن داود»؛ که چنانچه «خولانی» باشد او ثقه است و اگر «یمامی» باشد او ضعیف است.
اگر هردو نفر ثقه باشند، در آنصورت اهمال ضرری به صحت حدیث وارد نمیکند، زیرا از هر کدام که روایت شده باشد حدیث صحیح است. اما اگر یکی از آنها ثقه و دیگری ضعیف باشد، در این حالت اهمال امری زیان آور خواهد بود، زیرا مشخص نیست که مروی عنه کیست و آیا او فردی ثقه است یا ضعیف؟ و چنانکه از فرد ضعیف باشد حدیث بواسطهی آن تضعیف میشود.
فرق بین مهمل و مبهم اینست که در مهمل اسم راوی ذکر شده ولی مشخص نیست که کدامیک از راویان است، اما در مبهم اسم راوی ذکر نشده است.