اما خستگی و رنجی که انسان با تکلف و به عمد متحمل میشود و هیچ سودی برای عبادت ندارد و زائد بر اصل عبادت است، نوعی خستگی مذموم و نکوهیده به شمار میرود.
دربارهی این خستگی نصوصی وارد شده، از جمله اینکه پیامبر ﷺ پیرمردی را دید که دو فرزندش او را از دو طرف گرفته بودند و میبردند. فرمود: «این را چه شده؟» گفتند: نذر کرده که راه برود! پیامبر ﷺ فرمود: «الله از اینکه این خودش را عذاب دهد بینیاز است» و دستور داد تا او را بر مرکب سوار کنند. [بخاری: ۱۸۶۵].
این مشقتی است که شخص با تکلف بر خود لازم میدارد و تابع یک عبادت یا همراه آن نیست، بنابراین نکوهیده است.
همانند این، حدیث مشهورِ عروه بن مضرس است. این حدیث از اصول مناسک است و در آن آمده است:
در موقف یعنی مزدلفه به نزد رسول الله ﷺ آمدم و گفتم: ای رسول الله من از کوه طیء آمدهام، حیوانم را خسته کردهام و خود را به زحمت انداختهام. به خدا سوگند تپهای را نگذاشتهام مگر آنکه بر آن ایستادهام. آیا من حج دارم؟ پیامبر ﷺ فرمود: «هر که این نماز [یعنی نماز صبح در مزدلفه] را با ما بوده و پیش از آن شب یا روز به عرفات آمده باشد حجش کامل است و مناسک را به پایان رسانده است». [ابوداود: ۱۹۵۰]. (منظور پیامبر ﷺ این است که نیازی به آن همه زحمت که عروه متحمل شده نبود).
اگر پاسخ پیامبر ﷺ به عروه بن مضرس را کنار پاسخ ایشان به ام المومنین عائشه قرار دهیم مشخص میشود که خستگی و زحمت ستوده شده آنی است که به طور عادی همراهِ عبادت باشد، نه آن مشقتی که خارج از عبادت و با تکلف همراه باشد.
بسیاری از علما به این تفاوت اشاره کردهاند، چنانکه ابوالعباس ابن تیمیه میگوید:
«بسیاری اوقات ثواب به اندازهی سختی و خستگی عمل است، نه به این خاطر که هدف از آن عمل همین خستگی و زحمت باشد، بلکه به این سبب که آن کار ناگزیر آن خستگی را در بر خواهد داشت. این در شریعت ماست که قیدها و زنجیرها از آن برداشته شده و در آن برای ما حرجی قرار داده نشده و سختی ما خواسته نشده است، اما در شرع گذشتگان امکان دارد که مشقت از آنان خواسته شده باشد» [ابن تیمیه، مجموع فتاوی: ۱۰/ ۶۲۲].
این تفات گذاشتن میان دو نوع مشقت صرفا توضیحی بود ناگزیر تا این اشکال محتمل پیش نیاید و ربطی به اصل موضوع ما ندارد. اصل موضوع چیزی است که من در خودم و بسیاری از برادران دور و برم متوجه شدهام ؛ اینکه ما به رویاها و آرزوها و خواستههایی بسیار بزرگ در راه علم و دعوت و اصلاح و نهضت امت فکر میکنیم، اما حال و روزی که در آن به سر میبریم و این رفاه و آسایش بی کم و کاست و خواب بیش از حد و بگو و بخند زیادی و خوردن و نوشیدن و تفریح زیاده از حد، هیچ همخوانی و تناسبی با آن اهداف بزرگ ندارد و از این میترسم که اگر خیلی زود پای بر این «پل تلاش» نگذاریم روزی بیهیچ نتیجهای و بدون رسیدن به هیچیک از آن اهداف با عمرِ تمام شده روبرو شویم… و چه بد است نومیدی پایانِ این تونل…
خداوند رحمت کند امام یحیی بن ابی کثیر را که فرمود: «علم با آسایش بدن به دست نمیآید»…
ورحمت کند ابراهیم حربی را که گفت: «عاقلان همهی امتها بر این متفقاند که خوشی با خوشی به دست نمیآید».