الحمد لله نحمده ونستعینه ونستغفره. اما بعد:
خداوند انسان را در این جهان آفرید و هرگونه وسایل تضمین ادامه ی زندگانی روحی و جسمی او را فراهم نمود. حال این انسان است که باید در بهره برداری و تربیت نفس خویش در جهت مزبور بکوشد. انسان در این زندگانی در چالش با دگرگونی و شرایط حیات قراردارد، لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ ﴿البلد: ۴﴾، یعنی: “براستى که انسان را در رنج آفریدهایم.” [بلد:۴] درگیری با نفس خویش؛ درگیری با شیطان، و درگیری دیگری نیز با مشکلات زندگی و دشواری ها و ترس های آن، که گاه پیروز گشته و گاه بر او چیره می شوند. گاه شاد و گاه غمگین است، می خندد و می گرید و همینگونه به نوبت می گذرد. در این زندگانی کسی از ناگواری های آن بی بهره نمی ماند. در برخورد با این مسائل در جهان هرکس به گونه ای عمل می کند، افرادی پایشان لغزیده و در درون آن گرفتار گشته اند، برخی دیگر به جدال با نفس خویش پرداخته و از آن در رنج هستند و هربار ناملایمات زندگی به گونه ای برایشان عرضه می شود.
یکی از اقسام ناملایمات زندگانی حالتی است که سراغ بیشتر مردم می آید، و اگر بگوییم { کسی از آن در امان نیست} سخن به گزاف نگفته ایم، و مردم برخی بیشتر و برخی کمتر با آن مواجه هستند. غم و اندوه و دیگر حالات از قبیل نگرانی و بی خوابی که گاهی برای فرد مسلمان واقع می شود، مسائله ایست که برای هر کدام از ما پیش می آید. این حالات برای برخی زودگذر و برای عده ای طولانی مدت می باشد. در این حالت انسان غصه دار و درهم شکسته و پریشان احوال گشته و از خودش بدش آمده، و گاه گریه و زاری و ترس، یا بهت زدگی او را از خوردن و آشامیدن باز می دارد. گاه نیز اختیار از کف داده نزد اطرافیان و آنان که با او تماس می گیرند به شکوه و ناله روی می آورد بی آنکه بکوشد تا لختی برخویش مسلط گردد.
همنشینان و کسانی که با او برخورد می کنند آثار غم و اندوه را بر او می بینند. با تمام وجود دربرابر شیطان تسلیم شده و ناامیدی و یأس و گله مندی خویش را برایت ابراز می دارد و تمام در های گشایش و رهایی از مشکلات را دربرابرت می بندد. بعضی از آنان تا جایی پیش می روند که بسبب فریب شیطان در زنجیر بردگی اش افتاده و چیزی نمی ماند قدم تا به راهی بگذارند که مسیر زندگی شان را چنان عوض نماید که همسرش را طلاق دهد، از شغلی که دارد دست بردارشته یا خانه و کاشانه اش را بگذارد و برود و مانند اینها. برای افرادی کار تا مرز خودکشی می کشد؛ که نشانگر عمق نیرنگ و گمراهی از جانب شیطان علیه او است.
غم و اندوه دلایل مادی و معنوی خود را دارند. پیش می آید که فردی یکباره و بدون آنکه سببش را بداند دچار اندوه می گردد.
خلاصه اینکه: حزن و اندوه، گاه انسان را دربند اوهام و وسوسه ها نموده و فرد بیچاره از نیرنگ شیطان و درگرو فریب بزرگ وی و کم کاری خویش در مبارزه با او اسیر و گرفتار باقی می ماند.
جوامع مسلمان:
باتوجه به اینکه حالت مذکور دامنگیر بسیاری از مسلمانان گشته و بر عبادات و رفتار ایشان اثر می گذارد، شایسته است که سخن را به شیوه هایی معطوف داریم که به آسودگی و آرامش قلبی کمک کرده و چیزی که فرد را از کدورتی که بر او سایه انداخته است به سوی حالتی بکشاند که در آن احساس راحتی و آسودگی خاطر و اطمینان قلبی نماید.
نتیجه اینکه: که راه حل های رسیدن به شادکامی و آسودگی خاطر بسیارند. در اینجا به بیان هشت مورد از آنها بسنده می کنیم. تقریباً که شامل تمام موارد قابل ذکر می باشد.
اولین راه حل: نیروی توحید
یکی از عمده ترین دلایل شادمانی و رفع غم و اندوه، و شاید ضروری ترین و مهم ترین آنها همانا: توحید و سپردن کار به دست خداوند متعال می باشد. اعتقاد محکم و بدون شک و تردید انسان به اینکه خداوند باری تعالی و تنها خود اوست که سود رسانده و زیان را دور می سازد، کسی یارای سرتافتن از حکم و دستور او و بازخواست از او را ندارد، حکم و داوری او عین عدالت است. به عدل خویش به هرکس که خواهد می بخشد و پروردگار تو بر کسی ستم روانمی دارد. بنابراین بر بندگان لازم است تا در آباد ساختن دل های خویش بدین باورها و هرآنچه همسوی آن است کوشا باشند که در آن صورت خداوند اندوهش را می زداید و در عوض ترس او را امنیت خاطر می دهد.
امام بزرگوار ابن قیم رحمه الله تعالی می فرماید: ” آری، دوستی و محبت خداوند و شناخت و مداومت بر ذکر ویاد وی، آرام و قرار گرفتن و آسوده گشتن با وی، تنها با وی دوستی و ترس و امید و توکل و معامله داشتن چنانکه خود او را بر تمام اندوه ها و ثبات و خواست های خویش مسلط نمودن، این همان بهشت دنیا است و نعمتی که هیچ نعمتی با آن قابل قیاس نیست. همان نور چشمی دوستداران و زندگانی عارفان است. ” گفته هایش در اینجا خاتمه می پذیرد، خداوند در پناه رحمت خویش بداردش.
دومین راه حل: حسن ظن (گمان نیکو بردن) به خداوند
گمان نیکو بردن به خداوند متعال، آن است که احساس کنی که خداوند متعال گشاینده ی گره و اندوه تو است و برطرف سازنده ی غم هایت کسی جز او نیست. از آنجا که هربار انسان به پروردگار خویش گمان نیکو ببرد، خداوند دروازه ی برکات خویش را از سویی که هرگز فکرش را هم نمی کرده است بر او می گشاید. پس ای بنده ی خدا گمان نیکو به پروردگار خویش بدار و آنگاه ببین هرآنچه را که مایه ی شادمانی توست. (توسط امام احمد وابن حبان) از ابوهریره رضی الله تعالی عنه نقل است که پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم فرموده اند: «قال الله تعالى أنا عند ظن عبدی بی، إن ظن خیراً فله، وإن ظنّ شراً فله» یعنی: {خداوند تعالی می فرماید: من با گمان بنده ام به خویش می باشم. اگر (گمان وی) نیکو بود همان برای اوست و اگر بد بود نیز برای او همان خواهد بود.}گمان نیکو به پروردگارت داشته باش و امید خود را بر او بند، از گمان بد به او بپرهیز که از مایه هلاکت و نابودی است. خداوند متعال در سوره ی مبارکه ی فتح می فرماید: « وَیعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیهِمْ دَائِرَهُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا »﴿الفتح: ۶﴾ یعنی: { و [تا] مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد بردهاند عذاب کند بدِ زمانه بر آنان باد و خدا بر ایشان خشم نموده و لعتشان کرده و جهنم را براى آنان آماده گردانیده و [چه] بد سرانجامى است}
سومین راه حل: بسیار دعا و نیایش نمودن
یعنی بسیاری دعا و از خداوند بدان اصرار نمودن، بابت آنچه مایه ی دلتنگی و کدورت خاطرش گشته است. دست های نیازت را بسوی سرور خویش بلندکرده و گله و اندوهت را با او بازگوی! اشک چشمانت را در رابرش سرازیر گردان و این را نیک بدان که خداوند از مادر و و پدر و دوست و فرزندانت بر تو دلسوزتر است.
در صحیح بخاری از حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت است که اسیرانی را نزد پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و سلم آوردند و میان آنان زنی بود که در سینه هایش شیر داشت، تا بچه اش را در میان اسیران دید او را برگرفت و به سینه اش چسباند و شیرش داد. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «أترون هذه طارحهً ولدها فی النار؟ قلنا: لا، وهی تقدر على أن لا تطرحه. فقال: الله أرحم بعباده من هذه بولدها» یعنی: هیچ گمان می برید که این زن پسرش را در آتش اندازد؟ گفتند: خیر، حال آنکه می تواند او را در آتش نیاندازد. فرمود: خداوند از این مادر نسبت به بندگانش دلسوزتر است.}
چهارمین راه حل: اقدام به ترک گناهان
نفس انسان و مبادرت به ترک گناهان بهم نمی رسند، آیا راه برون رفتی می خواهی از آنچه در آن هستی و از اینکه در برخی گناهان سیر می نمایی؟ شگفتا! بای نفس خود از خداوند یرآورده شدن نیازهایش را می طلبی و حال آنکه جرائم آن را از یاد برده ای؟ خداوند هدایتت کند، مگر نمی دانی که گناهان دروازه های بزرگ عبور و ورود مصیبت ها بر انسان هستنند؟:{ وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیدِیکُمْ وَیعْفُو عَن کَثِیرٍ ﴿الشورى: ۳۰﴾ ، یعنی: « هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمىگذرد »، { أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیهَا قُلْتُمْ أَنَّىٰ هٰذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ [آل عمران:۱۶۵] به این معنی که: « آیا چون به شما [در نبرد احد] مصیبتى رسید [با آنکه در نبرد بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید گفتید این [مصیبت] از کجا [به ما رسید] بگو آن از خود شما [و ناشى از بىانضباطى خودتان] است آرى خدا به هر چیزى تواناست. »
عباس بن عبدالمطلب رضی الله عنه به آب رسانی(سقایه) مشغول بود، در دعای خویش می گفت: “اللهم إنه لم تنزل عقوبه إلا بذنب ولا تنکشف إلا بتوبه” یعنی: ” بار الها! هیچ سختی و مشکلی جز بخاطر گناهی فرود نیاید و جز بواسطه ی توبه ای(بازگشتی) کنار نرود.”
امام ابن قیم رحمه الله تعالى می فرماید: ” و دلتنگی، سنگدلی و پریشانی اندیشه و کدورت هایش، آزردگی های قلبی، غم و اندوه و بی تابی و هراس های فرد همگی چیزهایی هستند که بواسطه ی آن فرد خطاکار جزاداده می شود. کسی که دارای اندکی احساس و زندگانی در وجودش باشد شکی در این باره نخواهد داشت. از آنجا که اندوه و بی تابی و غصه و دلتنگی ها همه: مجازات های پیشاپیش، آتش دنیایی و جهنم فعلی هستند. و رویکردن به جانب خداوند و بازگشتن به سویش و خرسندی از او و بخاطر او، لبریز ساختن قلب از دوستی و محبت او و شیفته ی یاد او گشتن و خوشحالی و شادمانی از شناخت او: پاداش پیشاپیش، بهشت و خوشگذرانی ای هستند که صد البته حتی قابل قیاس با خوشگذرانی شاهان هم نیست…” ( الوابل الصیب: ۱۰۴) پایان سخنان گهربار ایشان(رحمه الله تعالی).
در حسابرسی نفس خویش با رعایت راستی و انصاف بکوش. محاسبه ای چون محاسبه ی فردی که در آن خرسندی پروردگارش و نیکی نفس خود را در نظر دارد. چنانچه در نماز یا زکات و دیگر مواردی که خداوند بر تو واجب نموده است کوتاهی کرده ای یا آنکه مرتکب گناهی شده ای که خداوند تو را از آن بازداشته است، سعی کن کارت را اصلاح نموده و با نفس خویش در آن جهت بکوش وآن زمان می بینی که چگونه خداوند قلبت را پر از شادی کرده و کارت را هموار می سازد. { وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ [عنکبوت:۶۹] یعنی: « و کسانى که در راه ما کوشیدهاند به یقین راههاى خود را بر آنان مىنماییم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است» ، { (…) وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا (۲) وَیرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ … (۳) (…) وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یسْرًا (۴) (…) وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یکَفِّرْ عَنْهُ سَیئَاتِهِ وَیعْظِمْ لَهُ أَجْرًا (۵) [طلاق: ۵،۴،۳،۲] یعنی: « (…) و هر کس از خدا پروا کند [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد (۲) و از جایى که حسابش را نمىکند به او روزى مىرساند (…) (۳) (…) و هر کس از خدا پروا دارد [خدا] براى او در کارش تسهیلى فراهم سازد (۴) (…) و هر کس از خدا پروا کند بدیهایش را از او بزداید و پاداشش را بزرگ گرداند (۵)»
پس ( خداوند هدایتت فرماید) تقوی پیشه نما و از پروردگارت بجز آنچه شادت سازت نخواهی دید.
امام ابن قیم جوزی رحمه الله تعالی باز (در کتاب صیدالخاطر صفحه ی ۱۵۳) می فرماید: ” در کاری دچار دشوار و درماندگی شدم و بدنبال آن دربند اندوهی همیشگی و پیوسته گشتم، بسیار اندیشه نمودم تا از این بی تابی ها به هر ترتیبی که شده رها شوم ولی راه نجاتی نیافتم تا به این آیه برخوردم: { وَمَن یتَّقِ اللَّهَ یجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا } یعنی: « و هر کس از خدا پروا کند [خدا] براى او راه بیرونشدنى قرار مىدهد » دانستم که تنها راه بیرون رفتن از تمام غم ها تقوی و پرهیزگاری است. از آن پس پیوسته در پی رسیدن به تقوی بودم و بالاخره راه بیرون رفتن را پیدا نمودم…” خاتمه ی فرمایش آن بزرگوار.
پنجمین راه حل: بجای آوردن فرائض و پایبند بودن بر آن ها
پایبندی بر ادای فرائض و مداومت بر آن ها و افزودن بر ادای نمازو روزه و صدقه و نیکی و … مستحب از جزو اسباب محبت خداوند متعال می باشند. در صحیح بخاری از ابوهریره رضی الله عنه نقل شده که پیامبر صلی اللهع علیه و سلم فرمودند: یعنی: «إن الله قال: من عادى لی ولیاً فقد آذنته بالحرب، وما تقرب إلی عبدی بشیء أحب إلی مما افترضته علیه، وما یزال عبدی یتقرب إلی بالنوافل حتى أحبه، فإذا أحببته کنت سمعه الذی یسمع به، وبصره الذی یبصر به، ویده التی یبطش بها، وإن سألنی لأعطینه، ولئن استعاذ بی لأعیذنه» “خداوند می فرماید: کسی که با دوستم دشمنی کند با او اعلان جنگ می کنم. از وسائلی که بنده ام به من تقرب و نزدیکی می جوید، آنچه بر وی فرض کرده ام به من محبوب تر است. بنده ام همیشه بوسیله ی نوافل به من تقرب می جوید، تا اینکه او را دوست می دارم. چون وی را دوست داشتم من شنوائی اش می شوم که بدان می شنود، و بینائی اش که بدان می بیند، و دستی که بدان چنگ می زند و اگر از من چیزی بطلبد به وی می دهم و اگر به من پناه جوید، به وی پناه می دهم. ”
ششمین راه حل: همنشینی با درستکاران
گردآمدن با همنشینان درستکار و خوکردن به شنیدن سخنان آنان و بهره بردن از ثمره ی گفتار و توضیحات آنان، باعث خرسندی خداوند رحمان و برانگیختن خشم شیطان می گردد. در همنشینی با آنان و طلب پند و اندرزهایشان کوشا باش تا در سینه ات گشایش و نشاطی را بیابی. بسیار از تنهایی و بی همنشینی بپرهیز مخصوصاً در هنگام گرفتاری و سختی روزگار زیرا شیطان می کوشد ضعف و ناتوانی فرد را در صورت تنها ماندن بیافزاید. شیطان نزدیکترین است به فرد یکه و تنها و دورترین است از دو کس همراه و در همراهی سه نفر اثری از او نیست. مگر نه این است که گرگ به گوسفندی حمله می برد که تنها افتاده باشد؟
نتیجه اینکه: بکوشی که تنها ننشینی، با نفس خویش مبارزه کرده و وادارش نمایی تا با نیکوکاران و درست کرداران گردآید و در جلسات و گردهم آیی ها شرکت جوید، به دیدار عالمان و طالبان علم بشتابد، آنگاه با آنان خوگرفته و ایمان را افزون گردانیده و از دانش آن بهره ها خواهی برد.
هفتمین راه حل: قرائت قرآن
قرائت قران کریم همراه با اندیشه و بازایستادن در معانی آن، که همانا یکی از بزرگترین راه های ستردن غم و اندوه ها و دور شدن غصه هاست. قرائت قرآن به انسان آرامش قلبی می بخشد و دلش را شاد می گرداند. الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ [رعد:۲۸] بدین معنا که: « همان کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مىیابد»
امام ابن کثیر رحمه الله تعالی در تفسیرش می فرماید: ” یعنی به سوی خداوند گرایش یافته و بدان خرسند گردی، و با یاد او آرام و قرار گرفته و به سرپرستی و یاری او راضی شوی. لذا خداوند متعال می فرماید: یعنی هم او شایسته ی آن (آرامش) است.” پایان کلام امام ابن کثیر رحمه الله تعالی.
با این تفاصیل سعی کن تا در دل شب و حوالی روز بسیار به تلاوت قرآن بپردازی. از پروردگارت درخواست کن تا این تلاوت تو را وسیله ای برای آرامش درونت قرار دهد. هربار که بنده ای با صداقت و راستی روی به پروردگار خویش آورد، خداوند از برکات بی شمار خویش بر وی روزی رساند: { یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَهٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ } [یونس:۵۷] : « اى مردم به یقین براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سینههاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است» ، { وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا } [اسراء:۸۲] : « و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىکنیم و[لى] ستمگران را جز زیان نمىافزاید »
هشتمین راه حل: ذکر خداوند در صبحگاهان و شامگاهان
مداومت بر ذکرهای صبحگاه و شامگاه و ذکر هنگام خواب و سایر اذکار روزانه و شبانه فرد را به فضل خداوند متعال از گزند شیطان های انس و جن دورساخته و نیروی مادی و معنوی وی را فزونی بمی بخشد البته درصورتی که آن ها را با درک معانیش را از جان و دل و با یقین به فواید و نتایج آن بر زبان براند. همچنین تا می توانی بویژه در حالت غم و اندوه بر آن ذکرها تاکید نما. در این زمینه در کتاب های صحیح مسلم و بخاری از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم در هنگام مشکلات می فرمود: «لا إله إلا الله العظیم الحلیم، لا إله إلا الله رب العرش العظیم، لا إله إلا الله رب السماوات و رب الأرض ورب العرش الکریم» یعنی: ” لا إِلَه إِلاَّ اللَّه العظِیمُ الحلِیمُ… معبود برحقی جز الله بزرگ بردبار نیست، معبود برحقی جز الله پروردگار عرش بزرگ نیست، معبود برحقی جز الله پروردگار آسمانها و زمین و پروردگار عرش بزرگ نیست.” در صحیح بخاری از انس رضی الله تعالى عنهآمده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم بسیار چنین می فرمودند: «اللهم إنی أعوذ بک من الهم والحزن والعجز والکسل…» : ” بارالها! به تو پناه می آورم از غم و اندوه، ناتوانی و تنبلی، …”
از عبدالله بن مسعود رضی الله تعالى عنه روایت شده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگامی که دچار غم و ناراحتی می گشت چنین دعا می نمود: «یا حی یا قیوم برحمتک أستغیث»(به نقل از حاکم) یعنی: ” ای پروردگارزنده و ای خدای نگهدارنده! به رحمت تو استغاثه می کنم.”. از ابی بکره رضی الله تعالى عنه (به روایت ابوداود و ابن حبان) نقل است که آنحضرت صلی الله علیه و سلم می فرمود: «دعوات المکروب: اللهم رحمتک أرجوا فلا تکلنی إلى نفسی طرفه عین وأصلح لی شأنه کله لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین» یعنی: ” خداوندا! به رحمت تو امیدوارم، مرا به اندازه ی یک چشم برهم زدن به نفس خودم وامگذار، و تمام امور مرا اصلاح بگردان. بجز تو دیگر معبودی نیست. منزهى تو. راستى که من از ستمکاران بودم ”
در مسند امام احمد و صحیح ابن حبان در میان شمار زیادی از احادیث در این مورد، از عبدالله بن مسعود رضی الله تعالى عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده اند: «ما أصاب عبداً هم ولا حزن، فقال: اللهم إنی عبدک وابن عبدک ابن أمتک، ناصیتی بیدک، ماض فی حکمک، عدل فی قضاؤک، أسألک بکل اسم لک سمیت به نفسک أو أنزلته فی کتابک، أو علمته أحداً من خلقک، أو استأثرت به فی علم الغیب عندک، أن تجعل القرآن ربیع قلبی ونور صدری، وجلاء حزنی وذهاب غمی، إلا ذهب الله حزنه وهمّه، وأبدله مکانه فرحاً» یعنی: ” هرکسی مبتلای نگرانی و رنج شود و این کلمات را بگوید، خداوند متعال غم و نگرانی او را برطرف می سازد و به جای آن راحتی و خوشی به او نصیب می کند: الهی! من بنده ی توام و فرزند بنده و کنیز تو هستم. پیشانی من در دست توست. فرمان تو در حق من نافذ است. قضای تو در حق من عین عدالت است. الهی! من از تو بوسیله ی هر اسمی که خود را با آن مسمی نموده یا در کتابت نازل فرموده ای یا به یکی از مخلوقاتت تعلیم داده ای یا آن را نزد خود در غیب محفوظ فرموده ای، مسئلت می نمایم که قرآن عظیم الشأن را بهار دلم و نور چشمم و دور کننده ی رنج و غم من بگردانی.”
الهی! ما بنده ی توایم و فرزند بندگان و کنیزان تو هستیم. پیشانی ما بدست توست. فرمان تو در حق ما نافذ است. قضای تو در حق ما عین عدالت است. الهی! ما از تو بوسیله ی هر اسمی که خود را با آن مسمی نموده یا در کتابت نازل فرموده ای یا به یکی از مخلوقاتت تعلیم داده ای یا آن را نزد خود در غیب محفوظ فرموده ای، مسئلت می نماییم که قرآن عظیم الشأن را بهار دل ما و نور سینه های ما و آسانگر کارهای ما بگردانی و و کار ما را براى ما به سامان رسانی.
وصلى الله وسلم على نبینا محمد وعلى آله وصحبه وسلم.
نویسنده: عبد العزیز بن محمد سدحان
ترجمه: مسعود