راه نجات (۲)

پس شما در بین دو وضعیت یا دو حالت قرار دارید یا این گفته البوطی را رد کرده و انکار کنید و یا اینکه آن را قبول داشته به آن اعتراف و اقرار کنید که در این حالت شما خود را به جهل و تقلید نسبت می‌دهید، و اقرار می‌کنید که این حدیث در مورد شما صدق پیدا می‌کند، و این گواهی است از طرف خودتان بر علیه خودتان و این نتیجه‌ای است که هیچ وقت نسبت به آن نباید آرزوی از بین رفتن را بکنید(زیرا این علامت و نشانه‌های قیامت بود که هیچ گاه از بین نمی‌روند) واگر می‌خواهید از این نتیجه نجات پیدا کنید و احوال و وضعیت کنونی را اصلاح کنید باید با خواندن و مطالعه و تحقیق و بررسی کتاب و سنت روش بدست آوردن علم صحیح را یاد بگیرید، و خود را از زندان‌های تعصب گرایی مذهبی به سوی گستره وسیع کتاب و سنت آزاد کنید و خود را نسبت به گرفتن، عمل کردن و استفاده کردن از تمامی اقوال امامان و مجتهدین محدود نکرده و به سختی و ناراحتی نیندازید.

مطمئناً شما می‌توانید این کار را انجام دهید، ولی ضعفت همت و ضعف اراده و ضعف شما در مقابل عادت، تمامی این‌ها شما را وادار به تقلید کرده و آن را برای شما مزین کرده است، با وجود اینکه تمامی علما معتقدند به اینکه تقلید، علم مطلق نیست وجز در هنگام ضرورت جائز نمی‌باشد، مانند خوردن گوشت میّت. برای کسی که مجبور بوده و از ترس مردن آن را می‌خورد، جایز نیست ومطمئنا شما در این وضعیت قرار ندارید. همانا بعضی از شما سالیان زیادی از عمر خود را صرف یادگرفتن و کسب علوم آلت و علوم شرعی کرده، و آن را کاملا یادگرفته وحفظ کرده است وبرآن تسلط دارد، باوجود این باز به تقلید پناه می‌برد واز علومی که یادگرفته است کوچک‌ترین استفاده‌ای نمی‌کند. و این چیز عجیب و غریبی است، بنابراین شما چرا برای یادگرفتن علوم نحو و بلاغه، ادبیات، تفسیر، حدیث و مصطلح آن فقه، اصول آن و غیره خود را زحمت می‌دهید، اگر آن‌ها را بکار نمی‌برید یا از آن‌ها استفاده نمی‌کنید؟حتی راه و روش اشخاص عامی بیسواد، کسانی که هیچگونه علم و آگاهی ندارند و با آن آشنا نیستند و به تقلید کردن بسنده کرده‌اند، را در پیش گرفته اید. بحقیقت این طریقه از بین بردن تلاش و کوشش وخود را به زحمت انداختن است بدون اینکه بهره و نتیجه‌ای داشته باشد، و شما همانطور که شاعر می‌گوید:

کالعیس فی البیداء یقتلها الظمأ

والماء فوق ظهورها محمول

مانند شترانی هستید در بیابان که نزدیک است تشنگی، آن‌ها را از بین ببرد در حالیکه بر پشت‌های خود آب حمل می‌کنند.

امید است که در این موضوع تامّل و تدّبر کنید، و به درون خود مراجعه کرده و با آنچه که بدان عادت کرده‌اید، مناقشه و بحث و گفتگو کنید، زیرا شما در حقیقت درحالیکه اسیر عادت و آنچه را که بدان الفت کرده و از آباء و اجداد خود به ارث برده‌اید، هستید انسان باید خالی از عادتهای ناپسند و عادتهایی که ضرر و زیان آن را می‌بیند، باشدوباید با مخالفت کردن با این عادتهای ناپسند، حق و راستی راکسب کند. از خداوند تبارک و تعالی برای شما آرزوی توفیق و هدایت را داریم، و خدا را شاهد می‌گیریم که خیر و منفعت شما را می‌خواهیم: ﴿إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ ﴾ [هود: ۸۸]. «من تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح (خویش و شما را) نمی‌خواهم و توفیق من هم جز با (یاری) خدا(انجام پذیرفتنی) نیست. تنها بر او توکل می‌کنم و کارو بارم را بدو واگذار می‌کنم و با توبه و انابت فقط به سوی او بر می‌گردم».

باز به البوطی و طرفداران او می‌گوییم: اگر شما واقعا معتقدید به این که کشور از علمای حقیقی خالی است و کسانی که ادعای عالم بودن دارند، همگی علمای و مجازی هستند، آیا شما این وضعیت را برای خودو مسلمانان قبول دارید؟ ونسبت به این وضعیت راضی هستید؟اگر شما واقعا از نبودن مجتهد درامت و شایع بودن جهل و تقلید و از بین رفتن علم و اهل علم شکایت دارید، پس آیا خود بدان راضی هستید؟ و درونتان به آن قانع شده است؟ و می‌خواهید وضعیت تا روز قیامت اینگونه بماند؟ بعضی از شما خواهد گفت: ما با شما در رابطه با گشودن باب اجتهاد موافق هستیم، ولی کسی را که شایسته اجتهاد باشدو شرایط لازم برای مجتهد در او باشد در بین امت نمی‌بینیم. جواب ما به این سخن این است که شما خود باعث شده اید که مسلمانان به این حالت و حد وضعیت برسند.همانطور که البوطی در صفحه (۷۳ اللامذهبیه) ادعا می‌کند.

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …