پس شما در بین دو وضعیت یا دو حالت قرار دارید یا این گفته البوطی را رد کرده و انکار کنید و یا اینکه آن را قبول داشته به آن اعتراف و اقرار کنید که در این حالت شما خود را به جهل و تقلید نسبت میدهید، و اقرار میکنید که این حدیث در مورد شما صدق پیدا میکند، و این گواهی است از طرف خودتان بر علیه خودتان و این نتیجهای است که هیچ وقت نسبت به آن نباید آرزوی از بین رفتن را بکنید(زیرا این علامت و نشانههای قیامت بود که هیچ گاه از بین نمیروند) واگر میخواهید از این نتیجه نجات پیدا کنید و احوال و وضعیت کنونی را اصلاح کنید باید با خواندن و مطالعه و تحقیق و بررسی کتاب و سنت روش بدست آوردن علم صحیح را یاد بگیرید، و خود را از زندانهای تعصب گرایی مذهبی به سوی گستره وسیع کتاب و سنت آزاد کنید و خود را نسبت به گرفتن، عمل کردن و استفاده کردن از تمامی اقوال امامان و مجتهدین محدود نکرده و به سختی و ناراحتی نیندازید.
مطمئناً شما میتوانید این کار را انجام دهید، ولی ضعفت همت و ضعف اراده و ضعف شما در مقابل عادت، تمامی اینها شما را وادار به تقلید کرده و آن را برای شما مزین کرده است، با وجود اینکه تمامی علما معتقدند به اینکه تقلید، علم مطلق نیست وجز در هنگام ضرورت جائز نمیباشد، مانند خوردن گوشت میّت. برای کسی که مجبور بوده و از ترس مردن آن را میخورد، جایز نیست ومطمئنا شما در این وضعیت قرار ندارید. همانا بعضی از شما سالیان زیادی از عمر خود را صرف یادگرفتن و کسب علوم آلت و علوم شرعی کرده، و آن را کاملا یادگرفته وحفظ کرده است وبرآن تسلط دارد، باوجود این باز به تقلید پناه میبرد واز علومی که یادگرفته است کوچکترین استفادهای نمیکند. و این چیز عجیب و غریبی است، بنابراین شما چرا برای یادگرفتن علوم نحو و بلاغه، ادبیات، تفسیر، حدیث و مصطلح آن فقه، اصول آن و غیره خود را زحمت میدهید، اگر آنها را بکار نمیبرید یا از آنها استفاده نمیکنید؟حتی راه و روش اشخاص عامی بیسواد، کسانی که هیچگونه علم و آگاهی ندارند و با آن آشنا نیستند و به تقلید کردن بسنده کردهاند، را در پیش گرفته اید. بحقیقت این طریقه از بین بردن تلاش و کوشش وخود را به زحمت انداختن است بدون اینکه بهره و نتیجهای داشته باشد، و شما همانطور که شاعر میگوید:
کالعیس فی البیداء یقتلها الظمأ |
والماء فوق ظهورها محمول |