راه نجات از تقلید (۱)

البوطی حین صحبت کردن درباره رای و نظر ابن القیم در ارتباط با مساله اجتهاد و تقلید به این واقعیت تلخی که از جهت مسایل فقهی، مسلمانان با آن درگیر هستند، اعتراف کرده، ومباحثه و مجادله علمی، او را وادار به گفتن این حقیقت اسفناک و ناراحت کننده کرده است، همان حقیقتی که دعوتگران سلفی مردم را به اصلاح آن دعوت می‌کنند، و می‌خواهند که مردم از این مشکل خلاص پیدا کرده و نجات یابند، مردم را تشویق می‌کنند تا وضعیت خود را اصلاح کنند، و خود را از این مهلکه که در آن افتادند، بیرون بیاورند. جواب علماء در این رابطه (به جز تعبیر و برداشت صحیح دکتر در این رابطه) جز اینکه دعوتگران را به مسخره گرفته و آنان را اذیت کردند، وخواسته آنان را گمراهی قلمداد کرده وانکار کردند، چیز دیگری نبوده، حقیقت آن است که همانا تقلید آنقدر در بین مردم انتشار پیدا کرده است که حتی علماء و بزرگان دینی چیز دیگری راهم فراگرفته است و هیچ یک از آنان مقید به کتاب و سنت باقی نمانده‌اند بلکه آنان نیز مقلّد و جاهل به کتاب و سنت هستند.و تمامی علم و آگاهی که دارند به تقلید از گذشتگان بدون معرفت و شناخت دلایل آن‌ها فراگرفته‌اند و توانایی اجتهاد را مانند گذشتگان ندارند، به همین دلیل اعتراف کردند به اینکه باب اجتهاد از سال چهارم هجری بسته شده و هیچ کس توانایی وشرایط اجتهاد را ندارد. البوطی (درصفخه ۴۲ کتاب اللامذهبیه) می‌گوید: «چاره یک نوع عامی بیسواد (که قدرت درک و فهم کتاب و سنت و ادله‌های شرعی را ندارد) زمانی که دوروبر خود را نگاه می‌کند، هیچ مقتی یا مجتهد مطلقی را نمی‌بیند و جز علمای و مقلد که هر کدام خود را ملزم به مذهب معینی کرده‌اند و کسانی را که مجازاً اسم مفتی بر آنان اطلاق شده است را نمی‌بیند، چیست؟ آیا جز تقلید چاره دیگری دارد؟ما اعتراف می‌کنیم که به حقیقت البوطی دربین تمام موضوعات مختلف در کتاب خود فقط در این رابطه درست گفته است و همین موضوع هم برای اثبات و نشان دادن صحت درستی رای و نظر سلفیّان و راستی تحلیل و تجزیه و بررسی و تحقیق آنان در ارتباط با مسایل فقهی، برای او کافی است. اولاً از تمامی کسانی که در اقصا نقاط عالم اسلامی به عنوان علماء دینی خوانده می‌شوند، سئوال می‌کنیم که آیا شما با رای و نظر البوطی موافق هستید؟ آیا شما آنقدر از علم و فقه صحیح دور هستید طوریکه فقط مجازاً می‌توان اسم عالم را بر شما گذاشت؟ یا شما مستحق این نیستید که عالم واقعی خوانده شوید؟ آیا کسی در میان شما وجود ندارد که به کتاب و سنت آگاه باشد؟ یا کسی در میان شما نیست که از محدوده تقلید خارج باشد؟ جواب این سئوال را وتفهیم این حقیقت را به علماء واگذار می‌کنیم؟ ما اگر چه معتقد هستیم به اینکه سخن البوطی تعداد زیادی از بزرگان امروز را شامل می‌شود، ولی معتقد به این هستیم که همیشه تعداد کمی از علماء واقعی، حقیقی نه مجازی وجود دارند؟ و آنان در کشورهای مختلف اسلامی پراکنده هستند، لذا البوطی باید نسبت به آن دسته از علماء فاضل نهایت ادب و احترام را داشته باشد و این نوع تعمیم دادن، از صداقت و راستی و عدالت و درستی بعید است. در گوش البوطی و کسانی که گفته‌های او را قبول دارند، می‌گوئیم: اگر شما مطمئن هستید به اینکه در بین مسلمانان علمایان حقیقی باقی نمانده است و آنان که الان وجود دارند، همگی علمایان مجازی و غیر حقیقی هستند، پس فرموده رسول اکرمص در مورد شما هم صدق پیدا می‌کندکه در مورد وضعیت مسلمانان در آخر زمان و هنگام انتشارات فساد و فتنه در بین آنان می‌فرماید:

«إِنَّ اللهَ لاَ یَقْبِضُ الْعِلْمَ انْتِزَاعًا ، یَنْتَزِعُهُ مِنَ الْعِبَادِ ، وَلَکِنْ یَقْبِضُ الْعِلْمَ بِقَبْضِ الْعُلَمَاءِ ، حَتَّى إِذَا لَمْ یُبْقِ عَالِمًا ، اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالاً فَسُئِلُوا ، فَأَفْتَوْا بِغَیْرِ عِلْمٍ ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا»[۱].

[خداوند علم را از بین بندگان بر نمی‌دارد، بلکه علم را با برداشتن علما از بین بندگان، بر می‌دارد تا اینکه هیچ عالمی باقی نماند، در نتیجه مردم روسای جاهل را به عنوان بزرگان دینی خود انتخاب کرده و آنان نیز بدون علم فتوی می‌دهند، درنتیجه هم خود و هم دیگران را گمراه می‌سازند]

۱- متفق علیه

 

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …