- آیاتی که شفاعت در رستاخیز را نفی میکنند مانند: [البقره: ۲۵۵، المدثر: ۴۸، الشعراء: ۱۰۰، الأعراف: ۵۳].
- آیاتی که شفاعت مورد نظر یهود را نفی میکند مانند: [البقره: ۴۸، البقره: ۱۴۳].
- آیاتی که شفاعت روز رستاخیز برای کافران و مشرکان را نفی میکند مانند: [الأعراف: ۵۳].
- آیاتی که اعتقاد بت پرستان و آنچه که از غیر خدا میخوانند و پرستش میکنند و آنها را شفیع خویش میدانند به باد انتقاد و تکذیب گرفته و به بیواقعیت بودن آنها تصریح مینماید مانند: [الأنعام: ۹۴ ، الروم: ۱۳، الأنعام: ۴۳، یس: ۲۳].
- آیاتی که شفاعت را مختص خدای متعال میداند مانند: [الأنعام: ۵۱، الأنعام: ۷۰، السجده: ۴، الزمر: ۴۴].
- آیاتی که شفاعت غیر خدا در محکمه الهی را به عنوان اصل مسلم پذیرفته ولی با یک قید، و آن اذن خداوند به شفاعت شفاعت کننده مانند: [البقره: ۲۵۵، یونس: ۳، طه: ۱۰۹، سبا: ۲۳، نجم: ۲۶].
- آیاتی که وجود شفاعت را مطرح ولی از نظر شفیع و مشفوع محدود و مشروط میداند یعنی هم شفاعت کننده و هم شفاعت شوندگان را خداوند باید اذن بر شفاعت کردن و شفاعت شدن دهد مانند: [مریم: ۷۸، الزخرف: ۸۶، الأنبیاء: ۲۶-۲۸]. دقت در آیات گروه ۶ و ۷ ما را به نکات زیر توجه میدهد:
الف: گروهی روز رستاخیز به طور قطع و یقین تحت شرایطی اذن شفاعت دارند.
ب: یکی از شرایط نفوذ شفاعت اذن الهی است هم درباره شفاعت شونده و هم درباره شفاعت کننده ﴿ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦ﴾.
ج: شفاعت کننده خود باید به یگانگی خداوند متعال و بندگی خویش که ناشی از اقرار به ربوبیت خدا در دنیاست شهادت داده باشد ﴿إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨۶﴾ [الزخرف: ۸۶]. آنطور که از آیه ۱۴ سوره نوح بر میآید حق یعنی توحید در عبادت و دعا چنانچه معنی آیه این است که: حق از سوی پروردگارت آمد همانا کسانی که از غیر خدا (هر چیزی یا کسی غیر خدا) را میخوانند (در دعا) قدرت سود رسانی و دفع ضرری (یا در صورت نخواندن و عدم عبادت، قدرت ضرر زدن) ندارند و در گمراهی آشکاری هستند.
د: شفاعت کننده باید بواسطه اعمالش در دنیا و خشنودی خدای متعال و بالنتیجه به جا آوردن عهد خویش صاحب اذن شفاعت و پیمان و عهد باشد ﴿إِلَّا مَنِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا﴾ [مریم: ۸۷]. و شاید مراد عهد و پیمانی باشد که خداوند در عالم ذر یا اَلَست از انسان مبنی بر پروردگاری خویش گرفت، و کسانی که توانستند از عهده انجام این عهد و پیمان برآیند خداوند عزت و برتری بوسیله دادن اذن شفاعت به آنها عطا فرمود.
ﻫ: درخواست شفاعت آمیخته با سخنی که خشم خداوند را برانگیزد نباشد ﴿وَرَضِیَ لَهُۥ قَوۡلٗا﴾ [طه: ۱۰۹]. و شاید مقصود این باشد که درباره کسانی که شایستگی شفاعت ندارند، مانند مشرکین درخواست شفاعت حتی در ذهن و دل ننمایند.
و: شفاعت شونده هم باید مورد رضایت خداوند باشد ﴿إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ﴾ [الجن: ۲۷]. و حضرت علی در نامه ۳۱ نهج البلاغه[۱] چنین نگاشته
که: این را نیز بدان که تو را رخصت دعا و تضمین اجابت آن، از مقامی صادر گشته که خزانههای آسمان و زمین را یکجا در اختیار دارد هم اوست که فرمانت داده که بخواهی تا عطایت کند «قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الدُّعَاءِ، وَتَکفَّلَ لَکَ بِالْإِِجَابَهِ» و طلب رحمت از او کنی تا تو را بنوازد بیآنکه در میانه خود و تو دربانی بگذارد که بر تو در ببندد یا ناگزیرت کند که دیدارش را واسطهای بجویی یا شفیعی بیاوری «أَمَرَکَ أَنْ تَسْأَلَهُ لِیُعْطِیَکَ، وَتَسْتَرْحِمَهُ لِیَرْحَمَکَ، وَلَمْ یَجْعَلْ بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ مَنْ یَحْجُبُکَ عَنْهُ، وَلَمْ یُلْجِئْکَ إِلَی مَنْ یَشْفَعُ لَکَ إِلَیْهِ»[۲]. ایشان در دعای مشهور کمیل نیز ربوبیت پروردگار را وسیله توسل به خدا دانسته و خود خدا را شفیع به نزد او معرفی کرده «ویتوسل إلیک بربوبیتک استشفع بک إلى نفسک» و بدین وسیله از خداوند میخواهد دعاها و خواستههای او را مستجاب نماید. یعنی «متوسل میشوم به پروردگاریت بهسوی تو و طلب شفاعت میکنم از تو به سوی خودت».
در یکی از نمازهای منقول از ایشان چنین ذکری میآید که: «سبحان من لا یشارک أحداً فی أمره سبحان من لا إله غیره» «پاک و منزه است خدایی که شریک نیست احدی در تدبیر و انجام امور و فرامینش و …». در مجموع در تمام ادعیه بزرگان همه دعا و انابه به سوی ایزد یکتا میباشد نه به پدران و مردگان و حتی نفی دعا به سوی غیر خدا شده و این یعنی ای کسانی که به دنبال الگو هستید اگر مرا (پیامبر یا امام) را به عنوان اسوه و الگو قبول دارید روش و سیرت من چنین است، پس پیروی راه و طریق، کمک و یاری خواستن از آنها نیست بلکه طبق روش آنها عمل نمودن است. در ادعیه ایام هفته به چنین مضامینی بر میخوریم: «وبک أستعین» «از تو فقط یاری میگیرم» «وأخلص لک دعایی تعرضا للإجابه» «با اخلاص فقط تو را میخوانم جهت اجابت» «فاسئلک یا من یملک الحاجات وهی مستجیبه لـمشیته» «از تو میخواهم ای آنکه مالکیت بر آوردگی حاجات نزد توست و استجابت آنها وابسته به مشیت توست (نه روش بد دعای ما و نه وسیله نیاوردن)» «أدعوک دعا مَنْ ضَعُفَتْ وسیلته» «می خوانم تو را مانند آنکه وسیله او ناتوان و ضعیف شده (و مراد از وسیله ایمان و عمل صالح است)». «وارزقنی شفاعه محمد». در این قسمت طلب شفاعت هم از خداست نه غیر او ولو اینکه پیامبر باشد، یعنی خداوندا تو شفاعت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم را نصیب و روزی ما در آخرت بنما. چه کسی از پیامبر بالاتر؟ پس نمیشود پیامبر یا غیره را در دعا خواند که ما را در شفاعت خود داخل نماید زیرا اصل شفاعت و اذن آن تنها در دست خداست ﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَهُ جَمِیعٗا﴾ [الزمر: ۴۴]. «اللهم بذمه الإسلام أتوسل إلیک» «الهی به راستی من به عهده اسلام به سوی تو متوسل میشوم (راستی عهد توحید)». «ولا یخیب من دعاه» «ناامید نشود هرکه او را بخواند». در قسمتی از اعمال شب جمعه آمده هرکه مجهز و منقلب بر یاری و مدد از مخلوقی به امید عطای او، و بخواهد بخشش او و جایزه او، پس به سوی توست همه خواستهها و امیدهای من و نمونه که در بالا آمد همگی در ادعیه ایام هفته آمده که میتوانید به کتاب مفاتیح الجنان صفحات ۵۰ تا ۷۰ مراجعه کنید و در ادامه آمده: «یا من لا یخیب علیه سائل» «ای آنکه ناامید نشود از او سائلی». این در نماز امام حسن نیز آمده: «فإنِّی لم آتک بعمل صالح قد قدمته ولا شفاعه مخلوق رجوته أتقرب إلیک» «پس براستی نیاوردم تو را کار شایسته که از پیش داشتهام و نه شفاعت بندهای که امید دارم آن را، نزدیکی جویم به سوی تو به شفاعت او». و بالآخره در همه ادعیه قرآنی و غیره از بزرگان و ائمه دین، اخلاص و توحید در دعا و یاری خواستن وجود دارد و نفی دعا نزد غیر الله به صورتی کاملاً روشن مشهود و معلوم است برای آنان که اهل بصیرت باشند و بخواهند بفهمند و کسی که خود را غنی بداند یعنی نخواهد که بفهمد حتی اگر خداوند مستقیماً راه را بر او عرضه فرماید باز از شدت جهالت، گمراهی را بر هدایت ترجیح میدهد این چنین مضامین توحیدی در ادعیه مختلف بیان شده و این یعنی راهی که ما باید بدان طریق عمل کنیم و اگر جایی کلامی مخالف شنیدیم با قرآن مقایسه کنیم اگر خلاف قرآن بود دور میریزیم و بهترین آیه که همگی با آن آشنائید و خیلی ساده است آیه ﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ ۵﴾ [الفاتحه: ۵]. است. یعنی: «تنها تورا میپرستیم و تنها از تو کمک میخواهیم».
دعاهای کمیل، عشرات، سمات، مشلول، یستشیر، مجیر، جوشن کبیر، جوشن صغیر، ادعیه صبح و شام، ادعیه بعد از هر نماز، ادعیه ایام هفته که برخی از مضامین و مفاهیم آن صفحه قبل آمد و دعاهای دیگر همچون سیفی صغیر، صباح حضرت علی رضی الله عنه، دعاهای حرز حضرت فاطمهل و امام سجاد/، دعایی که جبرئیل به پیامبر آموخت، مناجات خمس عشره خصوصاً قسم رابعه یا چهارم و عاشره یا دهم که میگوید: «الهی لیس لی وسیله إلیک إلا عواطف رافتک» «خدایا نیست برایم وسیلهای به سویت جز عواطف مهربانیت».
همچنین در مناجات منظومه امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه آمده: «إلهی، لئن خیبتنی أو طردتنی فمن ذا الذی أرجوا ومن ذا الذی اُشفِّع». «الهی اگر تو مرا ناامید کنی یا از درگاهت برانی دیگر کیست که به وی امیدوار باشم و چه کسی را نزد تو شفیع آورم». در زمان حضرت علی رضی الله عنه پیامبر بود حضرت ابراهیم را مشرکان در دعا میخواندند و به سوی وی شفاعت میگرفتند اما حضرت فقط از خداوند امید رحمت و اجابت دارد پس بیائیم ما هم مانند آنها خالصانه و بیپرده با خدای مهربان، احوال خویش عرضه کنیم. ادعیه ماه رمضان نیز نوعی دیگر از ادعیه توحیدی میباشد که یکی از این ادعیه که معمولاً نیمه شبهای ماه رمضان بعد یا قبل نماز تهجد خوانده میشود، دعای ابوحمزه ثمالی است که در بعضی شهرها مردم در یک مسجد جمع شده و به صورت جمعی میخوانند، و بسیار پر برکت و مؤثر است و از این حیث که شب قدر را نمیدانیم، و بعضاً شروع ماه رمضان ما و برخی کشورها متفاوت میباشد و به همین ترتیب معلوم نیست شب قدری که ما تا صبح عبادت کردهایم آیا واقعاً شب قدر بوده یا نه و با توجه به دو آیه: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِی لَیۡلَهِ ٱلۡقَدۡرِ ١﴾ [القدر: ۱]. یعنی: «قرآن را در شب قدر نازل نمودیم». ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ﴾ [البقره: ۱۸۵]. شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است لذا کسی که بخواهد عبادت این شب، که معادل هشتاد سال و بیشتر ارزش دارد درک نماید، بهتر است دعای ابوحمزه ثمالی و تهجد را حداقل هر سی شب بخواند، تا ان شاء الله از کسانی باشد که شب قدر را حداقل اندکی از آن را درک کرده باشد. در قسمتی از این دعا آمده: «الحمدلله الذی أنادیه کلما شئت لحاجتی واخلوا به حیث شئت لسری بغیر شفیع فیقضی لی حاجتی والحمدلله الذی لا أدعوا غیره ولو دعوت غیره لم یستجب لی دعایی والحمدلله الذی لا أرجو غیره ولو رجوت غیره لَأَخلف رجایی» «ستایش و حمد خدای را که هرگاه برای هر حاجتی او را خواستم ندا خواهم کرد و هر وقت برای راز و نیاز بدون هیچ واسطه و شفیعی با او خلوت توانم کرد، حاجتم روا میسازد سپاس خدای را که تنها او را در دعا میخوانم نه غیر او را و اگر از غیر او حاجت میخواستم دعایم را مستجاب نمیکرد و سپاس خدای را که به او چشم امید دارم نه به غیر او و اگر به غیر او امیدی داشتم مرا ناامید میکرد… » بله این عین کلام بزرگان دین است پس به کدام راه میرویم؟
دعای عرفه امام حسین نیز مضامین جالبی دارد از جمله: «أنا أتوسل إلیک بفقری إلیک…» «من به درگاهت به فقر و بیچارگیم متوسل میشوم..» بله امام نیز اینگونه خود را به خداوند معرفی و فقط از او طلب خیر و رحمت میکند، این جمله امام ما را به یاد آیه ﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ١۵﴾ [فاطر: ۱۵]. «اى مردم، شما به خداوند نیازمندید و خداوند است که بى نیاز ستوده است». میاندازد و همچنین آیه [الإسراء: ۵۶-۵۷]. که نشان از نیاز همه انسانها به خداوند دارد پس باید از منبع فیض حاجت خواست. نکته این است که سعی کنید معانی قرآن و ادعیه را بفهمیم اگر اینطور باشد بهتر حس نزدیکی به خدا پیدا میکنیم.