۵- حکم ثابتشده با اشاره النص بر حکم ثابتشده با دلاله النص ترجیح داده میشود
مانند آیهی ﴿وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَٔٗا فَتَحۡرِیرُ رَقَبَهٖ مُّؤۡمِنَهٖ﴾ [النساء: ۹۲]، «هرکس مؤمنی را به خطا بکشد، باید بردهی مؤمنی را آزاد سازد». و آیهی ﴿وَمَن یَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِیهَا﴾ [النساء: ۹۳] به طریق عبارت، از آیهی اول وجوب کفاره بر قاتلِ به خطا و همچنین از آن، به طریق دلالت، وجوب کفاره بر قاتلِ عمد فهمیده میشود، زیرا قاتلِ عمد، در وجوبِ کفاره بر وی، اولی از قاتلِ به خطاست، زیرا سبب وجوب کفاره جنایتِ قتل است و جنایتِ قتل در قتلِ عمد شدیدتر و فظیعتر از قتلِ خطاست و بر همین اساس وجوب کفاره بر قاتلِ عمد اولی از وجوب آن بر قاتل به خطاست. از آیهی دوم هم، به طریق اشاره چنین فهم میشود که در دنیا بر قاتلِ عمد هیچ کفارهای واجب نیست، زیرا آیه مجازاتِ وی را به جاودانهشدن در آتش جهنم منحصر کرده است و این منحصر کردن، در مقامِ بیان، مفیدِ نفی هر نوع مجازات دیگری از وی است و این معنی مستفاد از طریق اشاره نیز با معنای مستفاد از آیهی اول به طریق دلالت، تعارض مییابد و در نتیجه، حکمِ مفهوم به طریق اشاره از حکم مفهوم به طریق دلالت راجحتر شده، حکم این میشود که کفاره بر قاتلِ عمد واجب نیست.