مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَیْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ﴿٢٣﴾
{ از مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا بر آن پیمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا کردند، برخی از آنان پیمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نایل شدند] و برخی از آنان [شهادت را] انتظار می برند و هیچ تغییر و تبدیلی [در پیمانشان] نداده اند، }
و فرمود:
لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا ۚ لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ ۚ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّـهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ﴿١٠٨﴾
{ هرگز [برای عبادت و نماز] در آن مسجد نایست، قطعاً مسجدی که از نخستین روز بر پایه تقوا بنا شده شایسته تر است که در آن [به نماز و عبادت] بایستی، در آن مردانی هستند که خواهان پاکیزگی [و طهارت جسم و جان] هستند؛ و خدا پاکیزگان را دوست دارد.}
و فرمودند:
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿٣۶﴾ رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَهٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاهِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿٣٧﴾
{[این نور] در خانه هایی است که خدا اذن داده [شأن و منزلت و قدر و عظمت آنها] رفعت یابند و نامش در آنها ذکر شود، همواره در آن خانه ها صبح و شام او را تسبیح می گویند. (٣۶)مردانی که تجارت و داد و ستد آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات باز نمی دارد، [و] پیوسته از روزی که دل ها و دیده ها در آن زیر و رو می شود، می ترسند. (٣٧)}
مدرسه رسول پاک پروردگار در حقیقت مدرسه تربیت “مردان” قرآنی است. در این مدرسه درس همت و شجاعت و بزرگی نمایان است. پیامبر خدا به پیرو خود میفرمایند:” در پی هر آنچه مفید است باش، و بر خداوند توکل کن، و عجز و ناتوانی را قبول مکن”. ( به روایت امام مسلم)
پیامبر از ناتوانی و تنبلی بینهایت بیزار بودند و همیشه دعا میکردند:”پروردگارا، مرا از ناتوانی و تنبلی در پناه خود نگه دار”. ( متفق علیه)
ومیفرمودند:” پروردگار یکتا کارهای بزرگ و والا را دوست دارد، و از پستیها و بیهودگیها بیزار است”. ( به روایت طبرانی. و البانی آنرا صحیح دانسته)
و به پیروانش میآموخت: “اگر قیامت برپا شد و در دست کسی از شما نهالی بود، و توانست آنرا بکارد، قبل از اینکه از جایش برخیزد نهال را در زمین کاشت کند”.
او از مؤمن میخواهد همتی بزرگ و بینشی والا و دیدی وسیع داشته باشد، و هر لمحه از عمرش را بارور سازد، و به او اطمینان میبخشید که یاری و کمک الهی بر اساس همت و بزرگی مردان تقسیم میشود، ایشان فرمودند:” یاری خداوند بر بندهاش به اندازه نیاز او خواهد بود”. ( به روایت البزار)
او از مؤمن میخواهد از بلندای همتش تنها به بهشت برین خیره شود، و به دنیای پست و خوار بیتوجه باشد:” هر کس در پی آخرت باشد، خداوند قلبش را بینیاز میکند، و قدرت و توان و عقلش را در یک مصیر جمع میکند و دنیا خوار و ذلیل به سوی او میآید. و هر کس در پی دنیا باشد، خداوند فقر و ناداری را در مقابل چشمانش قرار خواهد داد، و نیرو و توان و فکرش را پریشان به هر سو پخش میکند، و تنها آنچه در تقدیر اوست از دنیا بهره خواهد برد”. ( به روایت ترمذی و تصحیح شمردن البانی)
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وسلم) به همت و بلند پروازی و شجاعت و دلیری سلمان فارسی آفرین گفته، او را در همت و بلندمنشی و عزت نفس از خانواده خود شمرد. سپس مردان بلند همت سرزمین فارس را مدح و ثنا فرمودند:” اگر ایمان در آسمانها میبود، مردانی از فارس آنرا بدست میآوردند”.
- مرد با همت در پی هدایت امت است..
در لغت نامه دعوتگران باهمت و جوانمردان مؤمن حرکت و نشاط یعنی؛ زندگی و بودن، و سکون و آرامش به معنای مرگ و نیستی است…
امام شافعی بر زبان جوانمردان با همت چنین میگفت: همت من همت پادشاهان است، ذلت و خواری را کفر میداند!
و اقبال؛ فیلسوف شرق خطاب به دعوتگر مؤمن و اصلاح گر میگفت: تو چون گنجینهای از لعل و جواهر درخشان هستی در این دنیای تاریک، هر چند مردم قدر تو را ندانند. نسلها به صدای بلند تو نیاز دارند، هر چند به تو گوش فرا ندهند!
بیداری قلب و حرت اولین پله رسیدن به هدف است:
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿١﴾ قُمْ فَأَنذِرْ ﴿سوره مبارکه المدثر/٢﴾
{ای جامه برخود پوشیده! (١) برخیز و بیم ده، (٢)}
خداوند متعال میفرمایند:
قُلْ هَـٰذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿سوره یوسف/١٠٨﴾
{بگو: این طریقه و راه من است که من و هر کس پیرو من است بر پایه بصیرت و بینایی به سوی خدا دعوت می کنیم، و خدا از هر عیب و نقصی منزّه است و من از مشرکان نیستم.}
پس بر هر کسی که پیرو پیامبر خداست، واجب است بسوی آنچه او مردم را به آن میخواند، دعوت کند.
چون مؤمن به دعوت خداوند لبیگ میگوید، و مردم را بسوی خداوند دعوت میکند، و با کار و عمل نیک صدق ایمانش را ثابت میکند، او دوست و عزیز پروردگار و ولی او خواهد شد.
وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّـهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿سوره فصلت/٣٣﴾
{و خوش گفتارتر از کسی که به سوی خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و گوید: من از تسلیم شدگان [در برابر فرمان ها و احکام خدا] هستم، کیست؟}
مرد مؤمن همیشه در پی هدایت امتهاست، و دنیا و وسعت جهان هرگز نمیتواند عزم و همت او را درهم شکند، او مرز و بوم نمیشناسد، چون عقاب به هر جا سر میزند و دعوتش را به همه میرساند:
وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ رَجُلٌ یَسْعَىٰ قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ﴿یسین/٢٠﴾
{ و از دورترین نقطه شهر مردی شتابان آمد، گفت: ای قوم من! از این فرستادگان [خدا] پیروی کنید،}
وَجَاءَ رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِینَهِ یَسْعَىٰ قَالَ یَا مُوسَىٰ إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿قصص/٢٠﴾
{ و مردی از دورترین [نقطه] شهر شتابان آمد [و] گفت: ای موسی! اشراف و سران [فرعونی] درباره تو مشورت می کنند که تو را بکشند! بنابراین [از این شهر] بیرون برو که یقیناً من از خیرخواهان توام.}
هر دو مرد قرآنی از راهی دور آمدهاند تا دعوت خویش را به گوش مردم برسانند. دوری راه هرگز نتوانست همت آنها را شکست دهد.
چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) ذوالجوشن ضبابی را پس از غزوه بدر به اسلام دعوت کرد، بدو فرمود: آیا نمیخواهی از اولین کسانی باشی که به دین دعوت لیک گفتند و نشان افتخار پیشگامی را بر شانه خود نهادند؟ او در جواب گفت: خیر، قوم و خویشانت دعوتت را نپذیرفتهاند، و با تو در ستیزند، و تو را از خانه و کاشانهات راندهاند، منتظر میمانم اگر چنانچه بر آنها پیروز شدی به تو ایمان میآورم، ولی اگر شکست خوردی و آنها پیروز شدند ایمان نخواهم آورد!
پس از آن چون به ایمان مشرف شد تا آخر عمرش بر فرصت طلائی که از دستش رفته بود میگریست. و سستی همت و ضعف ارادهاش که باعث شده بود شرف ایمان برتر را از او برباید، و او را در معرض پرتگاه خطر مردن با کفن کفر قرار دهد وجدانش را میآزرد.
در مقابل این همت ضعیف و بیروح عزم و همت مردانه یوسف پیامبر را داریم که زندان را بر ذلت و خواری ترجیح داد، عزم راستین و همت جوانمردانه ابراهیم خلیل و اسماعیل ذبیح را داریم که همت فولادینشان تا بروز قیامت اشک تقدیر و ثنا در چشمهای مردان با همت حلقه میاندازد.
ابراهیم به جگر گوشه اش گفت:( یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ) ـ پسرکم! همانا من در خواب می بینم که تو را ذبح می کنم، پس بنگر رأی تو چیست؟ ـ
بلافاصله پسر جوانمرد بدون اینکه به حجم و خطر کار کوچکترین توجهی داشته باشد به پدرش گفت: (یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّـهُ مِنَ الصَّابِرِینَ) ـ پدرم آنچه به آن مأمور شده ای انجام ده اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت ـ
و قربانی مؤمنان در روز عید اضحی ساگرد یادآوری همت فولادی آن بزرگ مردان ثابت قدم و استوار است.
و پیامبر توحید دست زاری بدرگاه پروردگارش دراز میکرد و از او عاجزانه میخواست:”بارالها! ما را با ایمان زینت بخش، و ما را هدایت یافتگان هدایتگر گردان”.
امامت در دین فخری است که هر مؤمن با همت میبایستی در پی آن باشد، و خداوند ذی الجلال چون عباد الرحمن را مدح و ثنا گفت، دعایشان را چنین معرفی کرد:”واجعلنا للمتقین اماما”. ما را امانانی برای پرهیزگاران قرار ده.
امامانی که به پیشینیان با همت و مؤمنان استوار پیش از خود چشم دوخته از آنها درس همت و مردانگی میآموزند، و برای آیندگان ستارههای هدایت و معلمان و آموزههای نیکو و امامان هدایتگر میگردند.
امام غزالی ـ رحمه الله ـ میگوید: هر کسی که در خانهاش ـ در هر جا که باشد ـ آرام نشسته از منکری به دور نیست! حداقل اینکه از مسئولیت دعوت و ارشاد و تعلیم مردم و تشویق آنها به کارهای نیکو شانه خالی کرده است! ( احیاء علوم الدین ۲/۳۴۲)
امام ابن تیمیه در تفسیر کلام پروردگار ” یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿١﴾ قُمْ فَأَنذِرْ ﴿سوره مبارکه المدثر/٢﴾
” گفت: بر همه امت واجب است آنچه بر پیامبر خدا وحی شده را به مردم برسانند، و آنها را چون او از عاقبت نافرمانی پروردگار یکتا برحذر دارند.
خداوند متعال میفرمایند:
….فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَهٍ مِّنْهُمْ طَائِفَهٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ﴿ سوره توبه/١٢٢﴾
{ چرا از هر گروهى دستهاى به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکارى حذر کنند؟ }
و هیچ اشکالی ندارد که از جنها درس همت آموزیم که چون قرآن را شنیدند:” وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ ﴿الاحقاف/٢٩﴾ ” ـ پس چون قرائت پایان یافت به سوی قومشان در حالی که بیم دهنده بودند، بازگشتند. ـ. ( مجموع الفتاوی ۱۶/۳۲۷)
امام ابوالفرج جوزی با اسلوب زیبایش میگفت: آیا نمیخواهی به پروردگارت نزدیک شوی؟ پس بندگانش را به سوی او بخوان، همان کاری که پیامبران میکردند. آیا نمیدانی که آنها تعلیم و آموزش مردم را بر گوشه نشینی و اعتکاف و عبادت برتری میدادند، چرا که میدانستند این کارشان نزد دوست و یار و محبوبشان؛ پروردگار یکتا، با ارزشتر است. و میگفت: و آیا کار پیامبران چیزی غیر از صبر کردن بر سختیهای مردم و تشویق آنها به نیکی و بازداشتنشان از زشتیها و بدیها بود!”.
تا بدانجا که این زحمتهای شبانهروزی آنها را از پای درمیآورد. از مادر مؤمنان عائشه؛ بانوی دانشمند اسلام، پرسیده شد؛ آیا پیامبر (صلی الله علیه وسلم) نشسته نماز میخواندند؟ فرمودند: آری، زمانی که مردم او را به کلی داغون کرده بودند!
آری! پیامبر جوانمردان با همت خویش همیشه در صحنه حضور راسخ داشتند، و تا بدانجا پیش رفتند که هدف و آرمانهایش او را فرسوده و داغون کرد. و او هرگز در این دیار خاکی طعم آرامش و راحتی را نچشیدند…
مرد را دردی اگر با شد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
و ابن جوزی میگفت: زاهدان گوشه نشین چون خفاشانند که خود را در گوشهای به دور از مردم دفن کردهاند. البته این کاری است پسندیده اگر از کارهای نیک چون؛ نماز جماعت و بیماربینی و نماز جنازه و غیره بازندارد. ولی با همه اینها این کار انسانهای ترسو است. اما انسانهای شجاع و دلیر میآموزند و میآموزانند، که این مقام و مرتبه پیامبران است.
عثمان بن عطاء مفتی مکه میگفت: اگر در خانهام شیطانی را ببینم بهتر است از اینکه بالشی ببینم. چرا که بالش مرا به خواب و تنبلی دعوت میکند.
همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند
پس ای عزیز…
دریاب که راه و رسم ماندگاری و سر و راز جاویدان ماندن در جهان در همان همت بازوان و اخلاص مؤمنانه تو نهفته است…
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد ومن نوسفرم