الحمدلله،
{وَیَسْأَلُونَکَ عَن ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْراً (۸۳)}.
«و از تو در باره ذوالقرنین میپرسند» سؤالکنندگان، کفار مکه بودند که به اشاره یهود از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره پرسیدند «بگو: به زودی بر شما از حال وی خبری خواهم داد» از طریق وحیی که بر من نازل میشود.
ذوالقرنین بنا بهقولی همان اسکندر فرزند فیلیبوس یونانی (۳۳۰ ق. م) بانی شهر اسکندریه است که تمام دنیا را تصرف کرد. اما اشکال این قول در این است که این اسکندر، کافر و شاگرد ارسطو بود. بهقولی: ذوالقرنین ابوکرب حمیری است که او نیز جهانگشا بود. و بهقولی: ذوالقرنین فرشتهای از فرشتگان است.بهقولی دیگر: او «سایرس ـ ۵۹۹ ق. م» است که شرق و غرب دنیا را به زیر فرمان خویش درآورد. ولی بنابر تحقیق مولانا ابوالکلام آزاد، او کورش کبیر (قرن ششم قبل از میلاد) است. به هر حال، نص قرآنی در باره شخصیت ذوالقرنین و زمان و مکان وی چیزی نمیگوید زیرا هدف، عبرت گرفتن از داستان اوست و این هدف، با همین مقدار برآورده میشود، هرچند که صاحب تفسیر «الاساس» تحقیق مولانا ابوالکلام را از همه اقوال در این باره قویتر دانسته است. از جمله دلایل مولانا ابوالکلام این است که: از کورش در ایران تمثالی بهدست آمده که دارای دو شاخ و دو بال میباشد. همچنین تحقیق او نشان میدهد که کورش، شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را در نوردید و در تنگه «داریال» سدی نیز بنا کرد که هماکنون در کوههای قفقاز موجود است و از جانبی او به دینحقیقی زردشت یعنی به خدای یگانه و روز آخرت مؤمن بود.