دیه شجاج

شجاج ضرباتی است که به سر و صورت وارد می‌شود و ده نوع‌اند :

-خارصه : ضربه‌ای است که بوسیله آن پوست خراش بردارد اما خون بیرون نیاید.

-دامیه : ضربه‌ای است که پوست را خون‌آلود کند.

– باضعه : ضربه‌ای است که شکاف و پارگی بزرگی را در گوشت ایجاد کند.

– متلاحمه : ضربه‌ای است که در گوشت فرو رود.

-سمحاق : ضربه‌ای است که بر اثر آن بین گوشت و استخوان فقط لایه نازکی باقی ماند.

(۱)در این پنج نوع زخم نه قصاص وجود دارد

(۲)و نه ارش معینی، بلکه در آنها حکومت واجب می‌گردد.

– موضحه : ضربه‌ای است که به استخوان می‌رسد و دیه آن پنج شتر است.

-هاشمه : ضربه‌ای است که در استخوان را می‌شکند و دیه آن ده شتر است.

– منقله : ضربه‌ای است که استخوان را از جایی به جای دیگر انتقال دهد و دیه آن پانزده شتر است.

– مأمومه یا آمّه : ضربه‌ای است که بر اثر آن جمجمه شکسته شود بطوریکه بین پوست سر و مخ فقط لایه نازکی باقی بماند، و دیه آن یک سوم دیه کامل است.

– دامغه : ضربه‌ای است که به مخ رسد و دیه آن نیز یک سوم دیه کامل است.

دیه جائفه

جائفه : به ضربه‌ای گویند که به داخل بدن، مانند : شکم، پشت، سینه، حلق و مثانه فرو رود، و با آن یک سوم دیه واجب می‌شود : به دلیل محتوای نامه‌ای که عمرو بن حزم روایت کرده :

(وفی الجائفه ثلث الدیه).

«ضربه جائفه یک سوم دیه دارد».

(۱) چون همانندی امکان ندارد.

(۲)ابن منذر می‌گوید : تمام کسانی که قول آنانرا به خاطر داریم اجماع کرده‌اند بر اینکه معنی حکومت این است که هرگاه شخصی زخمی شد و برای زخم او دیه معینی وجود نداشت، گفته می‌شود :

اگر این شخص برده قبل از زخمی شدنش چقدر ارزش داشت؟ یا قبل از ضربه‌ای که به او وارد شده چقدر ارزش داشت؟

اگر گفته شود صد دینار، گفته می‌شود حالا که این زخم بر او وارد شده و بهبود یافته چقدر ارزش دارد؟ اگر گفته شود، نود و پنج دینار ارزش دارد، در اینصورت شخص جانی باید یک بیستم دیه را به آسیب دیده بپردازد و اگر گفتند نود دینار ارزش دارد، یک دهم دیه برا و واجب می‌گردد، و هر اندازه ارزش آن کم و زیاد شود، مانند این مثال بر آن حکم می‌شود. از الاجماع (۶۹۷/۱۵۱).

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …