دیه(۱)

✍ ترجمه کتاب مختصر فقه شیخ تویجری

۱- احکام دیه
دیه: عبارت است از مالی که به سبب جنایت جانی به مجنی¬علیه یا ورثه¬ی او داده می-شود.

اقسام دیه:
دیه با توجه به جنس آن به سه بخش تقسیم می شود: دیه¬ی نفس، دیه¬ی اعضا، دیه منافع؛ و هرکس جان انسانی را بگیرد، خود عامل باشد یا اینکه سبب باشد، باید دیه¬ی آن¬را بپردازد. بنابراین چون دو نفر عامل کشته شدن کسی باشند. باید هر دو دیه را بپردازند.
و اگر در جنایتی مُسبب و مباشر شرکت داشته باشند، مسئولیت جنایت و عواقب آن متوجه مباشر می¬باشد. مگر در سه حالت که مسبب مسئول است:
۱- در صورتی ¬که امکان ضامن بودن مباشر وجود نداشته باشد مثلا چون شخصی دیگری را که بر دوش دارد در دام شیر بیندازد و شیر او را بخورد.
۲- زمانی که امکان ضامن بودن مباشر به دلیل عدم تکلیف وی وجود نداشته باشد. مثلا مباشر کودک یا مجنون باشد. در این¬صورت کسی ضامن جنایت است که آنان را بدان دستور داده است.
۳- چون مباشرت در عملی متکی به سببی باشد که عمل به آن شرعا جایز است. چنان-که گروهی در مورد فردی به امری شهادت دهند که موجب کشته شدن وی می¬شود و با شهادت آنها کشته می¬شود. اما پس از کشته شدن وی از شهادت و گواهی خود باز می-گردند و می¬گویند، ما عمدا  با این شهادت در پسِ قتل او بودیم. در این¬صورت شهود ضامن قتل وی هستند.

حکم دیه
دیه بر هرکسی که جان انسانی را گرفته باشد، چه مباشر باشد یا سبب، واجب می¬باشد. و تفاوتی نمی¬کند که جانی کودک باشد یا بزرگ¬سال، عاقل باشد یا مجنون، عمدا مرتکب آن شده باشد یا از روی خطا و اشتباه؛ و یکسان است که مقتول مسلمان باشد یا مستامن یا معاهد؛
بنابراین چون جنایت از روی عمد صورت گرفته باشد، دیه از مال جانی واجب می¬شود و این زمانی است که اولیای مقتول از قصاص به دیه صرف¬نظر کنند. و اگر جنایت از نوع شبه عمد یا خطا باشد، دیه بر عاقله¬ی جانی در مدت سه¬سال واجب می¬شود.
۱- خداوند متعال می¬فرماید: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَئاً وَمَن قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَئاً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُّؤْمِنَهٍ وَدِیَهٌ مُّسَلَّمَهٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن یَصَّدَّقُواْ» (نساء: ۹۲) «هیچ مؤمنی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر از روی اشتباه و خطا؛ و کسی‌ که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خون¬بهایی به خانواده او بپردازد، مگر اینکه آنها ببخشند، پس اگر (مقتول) از قومی باشد که دشمنان شما هستند؛ ولی او مؤمن بوده، باید (قاتل) یک برده مؤمن را آزاد کند و اگر (مقتول) از قومی باشد که میان شما و آنها پیمانی بر قرار است، باید خون¬بهایی به خانواده او بپردازد و (نیز) یک برده مؤمن را آزاد کند و هرکس که (برده‌ای) نیافت، پس دو ماه پی در پی روزه بگیرید، این توبه‌ای از جانب الله است و الله دانای حکیم است».
۲- از ابوهریره روایت است که رسول خدا فرمودند: «و کسی که فردی از (بستگان) او کشته شد، او (ولی دم) بین انتخاب یکی از این دو: قصاص یا گرفتن دیه مختار است».  

حالت های وجوب دیه
دیه در یکی از حالت¬های زیر تعیین می¬شود:
چون ولی دم به پرداخت دیه رضایت دهد.
چون قصاص بخشیده شود.
چون جانی بمیرد.
بنابراین اگر جنایتکار ۴ نفر را بکشد، در برابر چهار نفر مسئول خواهد بود. چون اولیای دم یکی از چهار نفر خواهان قصاص باشد، جانی قصاص می¬شود و به سه مقتول دیگر سه دیه تعلق می¬گیرد. چراکه برای هریک از آنها حق جدا از دیگری می-باشد. و در این مورد ابتدا از اولین مقتول به ترتیب آغاز می¬شود و هریک که خواهان قصاص نبودند، دیه تعیین می¬گردد.

دیه قتل خطا
۱- چون قاتل از روی خطا و اشتباه مرتکب قتل شده باشد، مثلا با وسایل سنگین حمل و نقل: قطار، کشتی، هواپیما، اتوبوس؛ پرداختن دیه در عوض هریک از مقتولین بر وی واجب می¬باشد. و یک کفاره در برابر همه¬ی آنها بر او لازم است. چراکه حقوق خداوندی بر مبنای تسامح است و کفاره دادن از سوی هریک از مقتولین با آزاد کردن برده یا روزه گرفتن، مشقت و دشواری به همراه دارد. و مشقت و دشواری در امری باعث آسان¬گیری در آن می¬شود.
۲- چون به سبب اشتباه فردی دیگر یا تعدی و تجاوز وی حادثه¬ای رخ دهد، دیه و کفاره متوجه آن فرد خواهد بود.
۳- اگر به سبب قدرت و نیرویی که توانایی دفع آن نباشد، حادثه¬ای رخ دهد و جانی با رعایت احتیاط در آن معذور باشد، نه دیه و نه کفاره¬ای بر عهده¬ی او نخواهد بود و بیت¬المال متحمل پرداخت دیه¬ی کشته¬شدگان می¬شود. چراکه بیت¬المال وارث کسانی است که وارث ندارند. و در واقع طبق قاعده، عهده¬دار خسارت¬های چیزی کسی است که منفعت آن چیز برای او می باشد. و قاضی طبق بررسی شهادت شهود و گزارش های دریافتی به این مساله حکم می¬کند.

چه کسانی متحمل پرداخت دیه می¬باشند:
سه نفر عهده¬دار پرداخت دیه هستند:
۱- قاتل: و  این زمانی است که مرتکب قتل عمد شود و اولیای مقتول از قصاص به دیه صرف¬نظر کنند.
۲- عاقله: دیه در قتل شبه عمد و قتل خطا بر عاقله واجب می¬باشد.
۳- بیت المال: بیت المال در حالت¬های زیر دین و دیه را می¬پردازد:
– چون مسلمانی بمیرد و دَینی بر عهده¬ی او باشد و مالی از خود به جای نگذاشته باشد که به وسیله¬ی آن بدهی وی پرداخت شود و نیز ورثه از پرداخت آن ناتوان باشند، در این¬صورت پرداخت آن از بیت المال بر عهده¬ی ولی امر می¬باشد.
– چون کسی در قتل خطا یا شبه عمد کشته شود و عاقله¬ی جانی توانگر نباشند، در این¬صورت دیه از جانی گرفته می¬شود و اگر جانی فقیر باشد، از بیت المال پرداخت می-شود.
– هر مقتولی که قاتل وی مشخص نباشد مانند کسی که در ازدحام و طواف و مانند آن کشته شود، دیه¬ی وی از بیت المال پرداخت می¬شود.
– چون قاضی به قسامه حکم کند و ورثه از سوگند خوردن خودداری کنند و به سوگند مدعی علیه هم راضی نشوند، قاضی دیه¬ی مقتول را از بیت المال می¬پردازد.
– چون دیه در اثر تشخیص اشتباه قاضی در آنچه در محدوده¬ی وظایف وی می¬باشد، واجب گردد.

بخشیدن دیه:
چون شخصی به وسیله¬ی دیگری بمیرد و دَینی بر عهده¬ی او باشد که جز با دریافت دیه قابل پرداخت نیست، در این¬صورت بخشیدن دیه جایز نیست چراکه دَین مقدم بر میراث می¬باشد. و اگر دینی بر عهده¬ی مرده نبود، اگر جانی از افراد بی¬پروا و جسور بود، نبخشیدن دیه بهتر است و اگر از این دسته افراد نیست، چون ورثه¬ی مقتول اهل رشد  نباشند، برای هیچکس جایز نیست که از حق آنها در مورد مجنی¬علیه صرف¬نظر کنند. و اگر اهل رشد هستند، در این حالت و در صورت تحقق مصلحت، بخشیدن افضل است.
خداوند متعال می¬فرماید: «إِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَیَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نحل: ۹۰) «به راستی الله به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستم نهی می‌کند و شما را پند می‌دهد؛ شاید متذکر شوید».

آنچه دیه ندارد:
چون پادشاه رعیتش را ادب کند یا اینکه پدر فرزندش را یا معلم، شاگردش را ادب کند و در این امر اسراف و زیاده¬روی کند، ضامن آنچه در تنبیه تلف شده نمی¬باشد. و هرکس شخصی را برای حفر چاهی یا بالا رفتن از درخت اجاره کند و آن شخص چنین کند و در اثر آن بمیرد، کسی که او را اجاره کرده و بدین امر دستور داده، ضامن نخواهد بود.

۲- اقسام دیه
۱- دیه ی نفس:
دیه نفس از شش جنس می¬باشد: ۱۰۰ شتر یا ۲۰۰ گاو یا ۲۰۰۰ گوسفند یا ۱۰۰۰ مثقال طلا یا ۱۲۰۰۰ درهم نقره یا ۲۰۰ لباس.
و مثقال همان دینار است و هزار دینار طلا برابر است با ۴۲۵۰ گرم طلا؛

اصل دیه مرد مسلمان:
اصل در دیه شتر است و اجناس دیگر در هنگام گرانی شتر یا عدم دسترسی به آن جایگزین آن می¬باشند.
اصل دیه¬ی مرد مسلمان صد شتر می¬باشد و اگر شتر گران بود، جایگزین آن از اجناس دیگر خواهد بود. و چون به جای شتر اجناس دیگر به عنوان دیه پرداخت شود، باید دریافت کننده¬ی دیه با آن موافق باشد. ولیِ امر اختیار دارد از میان اجناس مختلف دیه، آنچه مصلحت در آن است و برای مردم میسر است، انتخاب کند. از عمر بن خطاب روایت است که در ایراد خطبه فرمود: «بدانید که قیمت شتر گران شده است. راوی می¬گوید: پس عمر برای صاحبان طلا، هزار دینار، برای صاحبان نقره، دوازده هزار درهم نقره، برای صاحبان گاو، ۲۰۰ گاو، برای گوسفندداران ۲۰۰ گوسفند و برای صاحبان لباس، ۲۰۰ لباس شامل ازار و ردا به عنوان دیه مشخص نمود. و دیه¬ی اهل ذِمه را به همان اندازه¬ی زمان رسول خدا رها کرد.  

دیه ی زن مسلمان:
دیه¬ی زن مسلمان چون در قتل خطا کشته شود، نصف دیه¬ی مرد می¬باشد. و همچنین دیه¬ی اعضا و جوارح و جراحات زن نصف دیه مرد مسلمان و جراحات وی می¬باشد.
از شریح روایت است که می¬گوید: عروه بارقی با این پیام از محضر عمر نزد من آمد که جراحت¬های مردان و زنان در باب دندان و زخم¬هایی که در اثر آنها استخوان کشف می¬شود، (موضحه) یکسان است. اما در جراحت¬هایی بزرگ¬تر از اینها دیه¬ی زن نصف دیه¬ی مرد می¬باشد».

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …