امام ابن القیم –رحمه الله – در این رابطه چقدر زیبا گفته است، می گوید: هیچ چارهای از دو چیز نیست که یکی از دیگری مهمتر است، اولاً: همدیگر را نصیحت کردن است در اینکه به الله -جل جلاله- ایمان بیاوریم و شکر نعمتهای او را بجا آوریم و مردم را به سوی او نصیحت کرده و راهنمایی کنیم، و همدیگر را به تبعیت کردن از رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاری کردن او در همه کارها تشویق وترغیب ونصیحت کنیم، به یادگرفتن قرآن و عمل کردن به آن و راهنمایی کردن مردم نیز این راه همدیگر را نصیحت کنیم و همدیگر را به اجرای دین الله –جل جلاله-نصیحت کنیم.
خداوند- تبارک و تعالی- را از داشتن و گفتن اقوال متناقضه و ضد هم درآنچه که رسول خود را به خاطر آن مبعوث کرده یعنی» قرآن و احادیث «منزه بدانیم. زیرا این امر(یعنی داشتن و گفتن اقوال مقناقضه از طرف خداوند) خلاف حکمت و مصلحت و رحمت و بخشش و عدل خداوندی است، و همچنین نفی کردن این اقوال متناقضه از دین و خارج کردن آنها از دین، اگر کسی به دلیل بکار بردن تأویل آن را وارد دین کرده باشد.
دوماً شناخت فضیلت و برتری امامان مسلمان و قدر و ارزش آنان و حق و حقوق و مراتب و درجه ایشان وهمانا فضیلت و برتری آنان و علم و آگاهی ایشان و اینکه همیشه و در همه حال مردم را به ایمان آوردن و ایمان داشتن به خدا و تبعیت از رسول خدا صلی الله علیه وسلم نصیحت کردهاند نشان دهنده این نیست که هر طوری که در رابطه با مسائلی که رسول الله به عنوان دین آورده است و بر آنان مخفی و مبهم مانده است، فتوی دادهاند، ایمان داشته و قبول کنیم: آنان با نهایت علم و آگاهی که داشتند فتوی دادهاند و در مورد مسائل صحبت کردهاند، لذا مخالفت با ایشان در موردی یا مواردی بر این دلالت نمیکند که تمامی گفتههای آنان را رد کرده و و مقام و منزلت آنان را پایین بیاوریم و از آنان بدگویی کنیم و به آنان بیحرمتی و اهانت کنیم – العیاذ الله – این دو روش بالا(یعنی قبول کردن آنچه را که میگویند واجب بدانیم یا به خاطر اشتباه و یا خلاف در یک مورد بطور کلی گفتههای آنان را کنار زده ومقام و منزلت آنان را پائین بیاوریم و از آنان بدگوئی کنیم) ظالمانه و بیانصافانه است، برخورد درست ان است که نه آنان را گناهکار بدانیم و نه معصوم و در مورد آنان مانند عملکرد روافض در مورد حضرت علیس و همچنین برخوردشان با دو خلیفه اسلام حضرت ابوبکر و حضرت عمر رفتار نکنیم، بلکه مسلک و راه و روش خود امامان مجتهد را در مورد کسانی که قبل از آنان بودهاند از اصحابy و یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم ادامه دهیم، درحقیقت امامان مجتهد، اصحاب و یاران پیامبر صلی الله علیه و سلم را گناهکار، مجرم، یا مقصر ندانسته و همچنین آنان را معصوم و بیگناه هم ندانستهاند و تمام آنچه را که گفتهاند قبول نکرده و نسبت به جملگی آنها هم بیاعتنا و بیتوجه نبودهاند.
پس چگونه در رابطه با مامان اربعه راهی را که خود آنان در ارتباط با خلفای اربعه و اصحاب کرام طی کردهاند، بر ما انکار و عیب میگیرند؟ برای کسی که خدواند – تبارک و تعالی – لطف و عنایت خود را شامل حال او گردانیده و او را شرح صدر نموده است، این دو روش در نزد او هیچگونه منافات و یا ضدیتی با هم ندارد ولی این مورد در نزد شخصی که جاهل به ارزش و احترام امامان و فضیلت و برتری آنان است یا جاهل به حقیقت شریعت کسی که خداوند، پیامبر خود را به خاطر آن مبعوث کرده است، منافات و ضدیت دارد. یعنی نسبت به این دو مورد علم و آگاهی ندارد، ضدیت دارد.
و کسی که علم به شریعت و حقیقت داشته باد، قطعاً میداند مرد بزرگواری که دارای نقشی شایسته و آثاری نیک در اسلام بود و از طرف اسلام و مسلمانان دارای مکاتبی شایسته و مقام و منزلتی است، از جانب او احتمال لغزش و اشتباه وجود دارد و او در این مورد معذور است حتی بخاطر اجتهادش ماجور نیز هست، درست است که تبعیت از او در این حالت جایز نیست، ولی برای هیچکسی جایز نیست که مقام و منزلت و امامت اورا از دل مسلمانان نابود کند.[۱] این گفته موافق است با آنچه که بعضی از علما سلف – رحم الله – گفتهاند: «لیس أحد من خلق الله إلا یؤخذ من قوله ویترک إلا النبی صلی الله علیه وسلم[۲]» هیچ بندهای از بندگان خدا نیست مگر اینکه ازگفتههای او قسمتی از آن پذیرفته میشود. قسمتی دیگر ترک میگردد، مگر فرموده رسول اکرم صلی الله علیه وسلم که به هیچ وقت ترک نمیگردد.
«با توجه به مطالب فوق در رابطه با تحذیر و دوری کردن عالم از اشتباه و خطا تا جایی که امکان احادیث زیادی آمده است، حافظ پسر عبدالبر از طریق عمروپسر عوف المزنیس گفته است که از رسول خدا شنیدم که میفرمود: «إنی أخاف علی أمتی من بعدی من أعمال ثلاثه» قالوا: ما هی یا رسول الله؟ قال: أخاف علیهم من زله العالم، ومن حکم جائر ومن هوی متّبع» رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: که همانا من از اعمال و کردار سه نفریا سه دسته نسبت به امت خود نگران هستم، عمرو پسر عوف المزنی گفت: آن سه دسته کدامها هستند؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: از در اشتباه و لغزش عالم نسبت به امت و همچنین حکم ظالمانه و بیانصافانه و اینکه از هوی و هوس تبعیت شود، میترسم.
از معاذ بن شبیه این حدیث روایت شده است. از ابن عباس روایت شده که گفته است:«وای بر حال اتباع (کسانی که از دیگری تبعیت میکنند) از او در مورد خطا واشتباهات عالم سوال شد که چگونه است؟ ابن عباس گفت: عالم چیزی را با رای ونظر میگوید. سپس کسی را مییابد که از او به افعال و اقوال و کردار رسول الله صلی الله علیه وسلم عالمتر است لذا قول و گفته خود را ترک کرده ولی کسانی که از او تبعیت میکردند در این وضعیت باقی میمانند.»[۳] بعضی از این اقوال و احادیث را امام الشاطبی در الموافقات (۴/۱۶۸-۱۷۱) نقل کرده و گفته است: تمامی این احادیث و اقوال صحابه و هر آنچه را که شبیه آنها است بیانگر دوری و پرهیز ازلغزش و اشتباه عالم است. عالم اگر چه غیر عمد این کار را میکند و او در این حالت معذور است و علاوه بر اینها دارای پاداش است ولی در نتیجهای که در اثر اتّباع از قول و گفته او بوجود میآید، خطر بزرگی وجود دارد.
امام غزالی – رحمه الله – گفته است: همانا لغزش و اشتباه عالم در مرتکب شدن بگناه اگر چه در ذات خود گناه صغیره باشدولی در رابطه با عالم گناه تبدیل میشود…و این حکم تبدیل شدن گناه صغیره عالم به گناه کبیره در رابطه با لغزش و اشتباه او در فتوی و صادر کردن بطریق اولی دائمی و همیشگی جاری است. بعضی از سنتهای رسول اکرم یا بعضی از مقاصد و اهداف عمومی در رابطه با مسألهای مخصوص، نسبت به عالمی مخفی و مبهم ماندهاند، و همین امر منتهی به این میشود که قول و گفته او به عنوان مسألهای شرعی در نظر گرفته شده و از آن تقلید شود یا از آن به عنوان قول یا گفته ای در مسائل اختلافی استناد شود. لذا هرگاه از قول خود برگشت و حق برای او مشخص شد در این حالت جبران و تلافی و تصحیح و اصلاح آنچه را که از طرف او دربین مردم در شهرهای مختلف پخش شده از دست داده ونمی تواند آن را جبران و تلافی کند.
۱- إعلام الموقعین لإبن القیم (۳/۲۹۴-۲۹۵).
۱- این آثار را ابن عبدالبر در کتاب«جامع بیان العلم»۲/۱۴۳-۱۳۷ آورده است.