دیدگاه سلفیت در رابطه با امامان مجتهد چهارگانه (۲)

در حقیقت بعضی وقت‌ها امامان مجتهد بدون قصد با بعضی از سنت‌ها به خاطر دلایل مختلف، مخالفت کرده‌اند که شیخ الاسلام تقی الدین بن تیمیه – رحمه الله تعالی – در رساله ارزشمند خود بنام «رفع الملام عن الائمه الاعلام» این اسباب و دلایل را با بهترین شیوه بیان کرده و توضیح داده است.

در آن کتاب اشاره کرد به اینکه ده عُذر بر طبق احادیث صحیح برای مخالفت با هر امامی وجود دارد که مجموع آن‌ها را در سه چیز می‌توان بیان کرد: یکی از آن‌ها: معتقد باشد به اینکه پیامبر صلی الله علیه وسلم چیزی گفته است که با قول مجتهد مخالف است در این حالت می‌تواند با رای و نظر مجتهد یا امام خود مخالفت کند دوم اینکه معتقد باشد که پیامبر صلی الله علیه وسلم از این مساله همان چیزی که مجتهد با امام او دریاره آن گفته است، پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد آن مساله چنین برداشتی اراده نکرده است.

سوم اینکه معتقد باشد به اینکه حدیثی که امام یا مجتهد به آن استنادکرده است. منسوخ است.سپس استاد – رحمه الله – این عذرهای دهگانه را بطور مفصل توضیح داده و برای هر کدام نمونه و مثال می‌آورد، هر کس می‌خواهد در این رابطه توضیحات بیشتری دریافت کند می‌تواند به آن رساله ارزشمند مراجعه نماید. امامان مذاهب – رحم الله تعالی – هرگاه درباره چیزی از شرع یا سنّت مخالفت کرده‌اند هم معذور بوده‌اند از بنابر دلایل مذکور در بالا و هم مأجور بوده‌اند، همانطور که در حدیث ثابت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«إذا حکم الحاکم فاجتهد فأصاب فله أجران وإذا حکم فاجتهد فأخطأ فله أجر واحد»[۱].

[هرگاه قاضی یا حاکم، مجتهد، اجتهاد کرد و در اجتهاد خود به حق دست یافت دو پاداش دارد ولی هرگاه حکم کرد اجتهاد در اجتهاد خود دچار خطا و اشتباه شد. یک پاداش دارد]

در توضیح این حدیث امام ابن القیم می‌گوید: فاخطا یعنی به حق دست نیافت آنکس که قصد ونیت حق را دارد و برای بدست آوردن حق تلاش می‌کند ولی نتوانست به آن دست پیدا کند، معاقبه و مجازات نمی‌شود بلکه بخاطر اجتهادش، یک پاداش بدست خواهد آورد و اشتباهی که باعث شد از حق منحرف شود و به آن دست پیدا نکند مورد عفو و بخشش خدواندی قرار می‌گیرد.

بسیاری از مجتهدین سلف و خلف چیزهایی گفته‌اند یا انجام داده‌اند که بدعت است. و جزو دین نیست ندانسته‌اند که آن‌ها بدعت هستند، و این بخاطر وجود احادیث ضعیفی بوده که‌ آنان، این احادیث ضعیف را صحیح پنداشته‌اند و اما در مورد آیات، چیزهایی را برداشت کرده‌اند، که اصلاً در مورد آن‌ها نازل نشده‌اند یا اصلاً منظور این آیات، فهم و برداشتی که آنان کرده‌اند، نیست و این اشتباه یا بخاطر رای و نظری است که مشاهده کرده‌اند یا در رابطه با مساله مورد بحث، آیات و احادیثی وجود دارند که به آنان نرسیده یااز آن آیات و احادیث اطلاع نداشته‌اند.

هرگاه شخصی یا بطور کلی بگوئیم مجتهدی تا جایی که می‌تواند از پروردگار خود بترسد وتقوی روا داشته باشد مشمول این آیه خداوند -تبارک و تعالی- می‌شود که می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَا﴾ [البقره: ۲۸۶]. «پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، مارا (بدان) مگیر»پ(و مورد مواخذه و پرس و جو قرار مده). و در حدیث صحیح آمده که خداوند تبارک و تعالی در جواب این آیه می‌فرماید: «قد فعلت»([۲]) بحقیقت انجام دادم(آنچه را که می‌خواستی)…

پس فرقه یا گروه نجات پیدا کننده از بین هفتاد و سه فرقه، فرقه یا گروه میانه رو در تمامی امور است، تبعیت کننده ازسنت بوده و العاضه علیها بالنواجد اصطلاحی که برای ارتباط و وابستگی شدید به یک چیز بکار می‌برند، یعنی فرقه یا گروه میانه رو آنقدر خود را متّبع به سّنت می‌دانند که تند و محکم آن را گرفته و از آن جدا نمی‌شوند از جمله این امور و مسائل، اعتقاد داشتن به صحابه و امامان مذاهب می‌باشد، ما قدر و ارزش و حق و حقوق آنان را بر گردن خود می‌دانیم و آنان را دوست داریم، ولی آنان را معصوم از خطا و اشتباه نمی‌دانیم که در همه موارد از آنان تبعیت کنیم، بلکه آنچه را که مطمئن هستیم، در اجتهاد خود نسبت به آن‌ها به حق رسیده‌اند تبعیت کرده و آنچه را می‌دانیم در اجتهاد خود نسبت به آن‌ها دچار اشتباه و یا خطا شده‌اند، ترک می‌کنیم. امام ابن القیم –رحمه الله – در این رابطه چقدر زیبا گفته است، می گوید: هیچ چاره‌ای از دو چیز نیست که یکی از دیگری مهم‌تر است، اولاً: همدیگر را نصیحت کردن است در اینکه به الله -جل جلاله- ایمان بیاوریم و شکر نعمت‌های او را بجا آوریم و مردم را به سوی او نصیحت کرده و راهنمایی کنیم، و همدیگر را به تبعیت کردن از رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاری کردن او در همه کارها تشویق وترغیب ونصیحت کنیم، به یادگرفتن قرآن و عمل کردن به آن و راهنمایی کردن مردم نیز این راه همدیگر را نصیحت کنیم وهمدیگر را به اجرای دین الله –جل جلاله-نصیحت کنیم. خداوند- تبارک و تعالی- را از داشتن و گفتن اقوال متناقضه و ضد هم درآنچه که رسول خود را به خاطر آن مبعوث کرده یعنی» قرآن و احادیث «منزه بدانیم. زیرا این امر(یعنی داشتن و گفتن اقوال مقناقضه از طرف خداوند) خلاف حکمت و مصلحت و رحمت و بخشش و عدل خداوندی است، و همچنین نفی کردن این اقوال متناقضه از دین و خارج کردن آن‌ها از دین، اگر کسی به دلیل بکار بردن تأویل آن را وارد دین کرده باشد.

 

۱-متفق علیه.

[۲]– معارج الوصول ، ط مکتبه دارالبیان،ص ۳۷و۳۹٫

مقاله پیشنهادی

به صبر کنندگان مژده بده

ما از آنِ الله هستیم و به سوی او برمی‌گردیم تا به هرکس هر عملی …