– روافض نیز نصوص صحیحِ صریحِ محکمی را که در تایید صحابه وارد شده، رد و انکار نمودند. نصوصی که وضوع دلالت آنها بر همگان معلوم و آشکار است.
آنها با چنگ زدن به نصوص متشابه، نصوصی را که در مدح صحابه، ستایش آنها، رضایت الهی از ایشان و مغفرت و چشم پوشی از گناهان شان وارد شده و نیز نصوصی را که بیانگر وجوب محبت و پیروی از آنها و طلب آمرزش برای آنها و اقتدای به آنهاست، رد نمودند. نصوص متشابهی چون:
«لَا تَرْجِعُوا بَعْدِی کُفَّارًا، یَضْرِبُ بَعْضُکُمْ رِقَابَ بَعْضٍ»:[۱] «پس از من با زدن گردن یکدیگر، به کفر باز نگردید».
چنانکه افعال و ایمان و طاعت و فرمانبرداری محکم و صریح آنان را با افعال متشابه آنان رد و انکار نمودند. همچون برادران خود خوارج که نصوص صریح و محکمی را که در باب موالات مومنان و محبت آنان وارد شده، هرچند گناهانی را مرتکب شوند، رد و انکار نمودند. گناهانی که با توبه نصوح و استغفار و نیکی های محو کننده و مصیبت های جبران کننده و دعای مسلمانان در حق آنها در حیات و پس از مرگ شان و امتحان در برزخ و در قیامت و شفاعت کسانی که خداوند به آنها اجازه ی شفاعت می دهد و با صداقت در توحید و رحمت ارحم الراحمین بخشیده می شوند.
این اسباب ده گانه ای است که اثر گناهان را از بین می برد و اگر هیچیک از این ها شامل حال کسی نشود، وارد دوزخ می شود اما پس از تحمل عذاب از آن خارج می شود.
و اینگونه با پرداختن به نصوص متشابه در باب وعید، تمام این موارد را رها کرده و نادیده گرفتند و افعال و ایمان و طاعت و فرمانبرداری محکم آنان را با افعال متشابه آنان رد نمودند. افعال متشابهی که چه بسا قصد آنها از انجام چنین افعالی فرمانبرداری از خداوند بوده است، پس اجتهاد کرده و اجتهادشان آنان را به انجام این امور واداشته است و اینگونه تنها یک ثواب، پاداش آنها شده است اما در مقابل دشمنان ایشان از این فرصت استفاده کرده و آن را دستاویزی برای تکفیر و حلال شمردن خون و اموال شان قرار دادند. و اگر بر فرض هم قصد آنان از باب اجتهاد نبوده، نهایت امر این است که مرتکب گناه شده اند و برای آنها نیکی ها و توبه و… اعمال دیگری می باشد که موجب گناه را دفع می کند؛
و اینگونه خوارج و روافض مشترکا نصوص محکم و افعال محکم مومنان را به وسیله ی نصوص متشابه و افعال متشابه آنان رد و انکار نمودند؛ درنتیجه مومنان را تکفیر نموده و با شمشیر علیه آنان قیام کردند و اهل ایمان را کشتند و مشرکان را رها کردند.
بنابراین فساد دین و دنیا در مقدم داشتن متشابه بر محکم، تقدیم رای بر شرع و هوی و هوس بر هدایت می باشد. و بالله التوفیق.[۲]
[۱] – احمد، بخاری: ۱۱۸ و مسلم: ۲۲۳، ۹۸-۹۹
[۲] – اعلام الموقعین، ابن قیم: ۲/۲۹۴- ۳۰۴؛ نگا: کتاب التسعینیه، ابن تیمیه