دیدگاه اشاعره در مورد تقلید در اصول دین(۲)

ابن‌تیمیه طایفه‌هایی را که راه شناخت خداوند متعال را نظر و استدلال بیان می‌کنند، معرفی می‌نماید و می‌گوید: «از زمرۀ طائفه‌هایی که راه شناخت خداوند متعال را از ابتدا جزء نظر و قیاس نمی‌دانند، می‌توان جمهور متکلمین را برشمرد که شامل جهمیه، معتزله، اشاعره و بعضی از حنابله می‌شود.»([۱])

دیدگاه اشاعره نسبت به تقلید نکردن در اصول دین و نیز وجوب نظر و استدلال بنابر شرع که اصولیون برجسته‌ای همچون آمدی و قاضی باقلانی و نیز تفتازانی و غیره بر آن بوده‌اند و تا حدی شایع و رایج نیز بوده و گاهی همچون معتزله به تکفیر مخالفان این دیدگاه پرداخته‌اند، از دیدگاه جمهور مسلمین و علمای برجسته‌ای مورد نقد قرار گرفته است.

امام احمد رحمه الله می‌گوید: از نشانه‌های نادانی انسان، این است که در اعتقادش تقلید کند.([۲])

ابن مسعود  رضی الله عنه می‌گوید: آگاه باشید که هرگز کسی از شما، دینش را از انسانی تقلید نکند، اگر ایمان آورد، ایمان آورد و اگر کافر شود، کافر شود.

همچنین می‌گوید: «مصلحت‌بین نباشید، به گونه­ای که ادعا کنید: من انسانی از زمرۀ دیگر انسان‌ها هستم، اگر آنان گمراه شده، من هم گمراه شده‌ام و اگر هدایت یافتند، من نیز هدایت یافته‌ام.»([۳])

در بعضی از مناطق، گروهی خود را در کلام و عقیده منتسب به امام اشعری رحمه الله می‌نمایند، البته هرچند تقلید در عقیده از دیدگاه امام أشعری مردود است و بنابر قول ایشان، ایمان مقلد صحیح نیست، باید این نکته را متذکر شد که حتی گروه زیادی از آنان از دیدگاه و عقیده امام اشعری بی‌خبرند و بدان عمل نمی‌کنند و حتی اعتقادی بدان ندارند و بعضی اوقات به خلاف آن عقیده دارند.

قرطبی نقل می‌کند که بخاری موقعی که صحیحش را باب بندی می‌کند، قائل به وجوب نظر و استدلال است، آنجا که می‌نویسد: «باب العلم قبل القول و العمل لقول الله متعال: فاعلم أنه لا الله الا الله»([۴]).

بعضی از اشاعره به هیچ وجه، تقلید را واجب نمی‌دانند؛ بلکه آن را فقط شرطی برای کمال می‌دانند بنابراین، مقلد به طور مطلق، مؤمن است و گناهکار نیست و بعضی از آنان گفته‌اند: هرکس از قرآن و سنت قطعی تقلید کند، ایمانش به خاطر پیروی قطعی‌اش، صحیح است و هرکسی از غیر این تقلید کند، ایمانش به خاطر عدم امنیت خطا بر غیر معصوم، صحیح نیست.([۵])

 

 

 

([۱]) مجموع الفتاوی، ۲/۵۷ و نیز نک: همان، ۱۶/۳۳۰٫

([۲])جمعه امین عبدالعزیز، فهم الأنسان فی ظلال الأصول العشرین للإمام حسن البنا، ص ۹۹٫

([۳]) همان.

([۴]) نک: تفسیر القرطبی، ۷/۳۳۱، و مقارن با صحیح البخاری، کتاب العلم، باب: العلم قبل القول و العمل، نک: صحیح البخاری، ۱/۲۵٫

([۵])جاب الله، الدلیل الصادق علی وجود الخالق، ص ۵۴، ./- نک: ابن حزم، الفصل فی‌الملل و الأهواء و النحل، ۴/۶۷ ./- مابعدش و آلوسی، تفسیر روح‌المعانی، ۲۶/۶۱-۶۲٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …