دیدگاه اشاعره درمورد تقلید(۵)

با توجه به آنچه بیان شد، به قول قرطبی دیدگاه ابی‌هاشم، معتبرتر و با قول جمهور علما و عقلاء همخوانی دارد. همچنین با قول ابن‌عطیه اندلسی در این زمینه که مدعی اجماع است و با قول ابواسحاق اسفراینی که در کتاب جمع‌الجوامع آورده است یکی است که می‌گوید: «ومنع الأستاذ ابو اسحاق إلاسفراینی التقلید فی القواطع» ای کالعقائد.([۱])«استاد ابو اسحاق اسفرایینی تقلید در عقائد را ممنوع دانسته است.»

و در حاشیۀ جمع‌الجوامع آورده است که می‌گوید: «ولا سبیل إلی إلزام من یستقل بمعرفه البرهان علی العقائد بالتقلید بل لایجوز له التقلید کیف و قدذهب بعضهم إلی أن التقلید فی العقائد ممنوع و أن المقلد فیها کافر و ان کان القول بکفره ضعیفاً و بالجمله فالتقلید فی العقائد لم یقل احد بوجوبه بل إنما قیل بجوازه او امتناعه.»([۲]) «هیچ دلیلی بر الزام تقلید بر کسی که شناخت برهان و دلایل در زمینۀ عقائد را با استقلال یافته است، وجود ندارد، بلکه برای وی جایز نیست که تقلید کند. و هر چند برخی بر این باورند که تقلید در عقائد ممنوع است و مقلد آن کافر است، ولی چنین باوری به کفرش ضعیف است و در مجموع کسی قائل به وجوب تقلید در عقائد نبوده بلکه یا قائل بر جواز یا امتناعش بوده­اند.»

اما آنچه از شیخ محمّد خضری در کتاب اصول الفقه آمده است، بر خلاف این جمله است. وی می‌گوید: کسانی که مانع نظر و بحث هستند، به این امر استدلال می‌کنند که نظر و بحث مظنۀ واقع شدن در اشتباه و ضلالت و اختلاف است برخلاف تقلید؛ چون تقلید راهی دور از اشتباه و خطا است، در نتیجه احتیاطاً تقلید واجب است.([۳])

مطلب مهمی که باید بر آن تأکید کرد، این است که أشاعره، نظر را به‌طور مستقل از شرع همچون دیدگاه معتزله واجب نمی‌دانند؛ بلکه بر این باورند که شرع، خود نظر را واجب دانسته و بدان فرا می‌خواند و آیات بسیاری نیز، بر آن تأکید می‌ورزد و بعد از آن عقل به تبعیت از شرع، فراخوان این مطلب است، البته عکس این قضیه صادق نیست. بنابراین، تقلیدی که أشاعره آن را مذموم می‌دانند، همان تقلیدی است که صاحبش از دلیل آن نمی‌پرسد و بدین‌خاطر، نظر با شرع تبعاً واجب است نه استقلالاً و بیان می‌کنند که وجوب امتثال به پیامبر  صلی الله علیه و سلم بر علم به ثبوت وجوب از طریق عقل متوقف نیست؛ بلکه ثبوت وجوب آن از طریق شرع می‌باشد.([۴]) أشاعره به آیات دیگری نیز استدلال می‌کنند که عبارتند از:

  • ﴿وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا١۵﴾([۵]) «و ما (هیچ شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر این که پیغمبری (برای آنان مبعوث و) روان سازیم.»
  • ﴿وَتَرَىٰ کُلَّ أُمَّهٖ جَاثِیَهٗۚ کُلُّ أُمَّهٖ تُدۡعَىٰٓ إِلَىٰ کِتَٰبِهَا﴾([۶]) «‏(ای مخاطب ! در آن روز) هر ملّتی را می‌بینی که (خاشعانه و خاضعانه، چشم به انتظار فرمان یزدان‌ ؛ در محضر دادگاه خداوند دادگر مهربان) بر سر زانوها نشسته است. هر ملّتی به سوی نامۀ اعمالش فراخوانده می‌شود.»

 

 

([۱]) همان، ۲/۳۹۳٫

([۲]) محلی، حاشیه جمع‌الجوامع، ۲/ ۳۹۳٫

([۳]) اصول‌الفقه شیخ محمّد خضری، ص ۳۷۰، ناشر دارالمعرفه لبنان.

([۴]) نک: رازی، محصل أفکار المتقدمین و المتأخرین، ص ۴۶٫/ – شهرستانی، نهایه‌الأقدام فی علم الکلام، ص ۳۷۱٫

([۵]) إسراء/ ۱۵٫

([۶]) جاثیه/ ۲۸٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …