دیدگاه جمهور مسلمین در مورد تقلید(۳)

غزالی رحمه الله بر این باور است که ایمان از طریق نظر که متکلمان آن را واجب می‌دانند، جای اعتراض دارد؛ چرا که شبهات آن را متزلزل می‌کند و در این زمینه می‌گوید: «و حقیقت صریح این است که هرکس بدانچه که پیامبر  صلی الله علیه و سلم برای آن مبعوث شده و قرآن‌کریم بر آن اشتمال دارد، اعتقاد جازم داشته باشد، او مؤمن است اگر چه دلائل آن‌ها را نداند و ایمانی که از دلائل کلام، سرچشمه گرفته بسیار ضعیف است و با هر شبهه‌ای به لرزش در می‌آید، ایمان عوام، ایمان راسخ و استوار است که از بچگی و با تواتر شنیدن در قلب‌هایشان، کاشته شده و بعد از بلوغ با قرائن حاصل گشته است که بیان نکردنی است.»([۱])

از دیدگاه غزالی هیچ مقارنه‌ای بین ایمان از طریق تقلید و ایمان از طریق کلام وجود ندارد و در این زمینه می‌گوید: «عقیدۀ اهل صلاح و تقوا از عوام را با عقیدۀ متکلمین مقایسه کن و مشاهده می‌کنی که اعتقاد عامّی در ثبات، همانند کوه راسخی است که صاعقه‌ها و بادها نمی‌توانند آن را تکان دهند و عقیدۀ متکلمی که با تقسیمات و جدل، نگهبان عقیده‌اش است مانند نخ‌های رها شده در هوا می‌ماند که باد، هر بار آن‌ها را به سوئی می‌برد جز کسانی که دلیل اعتقاد را از آن‌ها می‌شنوند و بنابر تقلید آن را می‌پذیرند همانگونه که نفس اعتقاد بنابر تقلید حاصل می‌شود؛ چرا که هیچ فرقی بین یاد دادن دلیل یا یاد گرفتن مدلول نیست؛ پس القاء دلیل چیزی است و استدلال با نظر، چیزی دیگر که از آن دور است.»([۲])

شوکانی نیز که در باب تقلید، تحقیقات زیادی انجام داده و دلایل بسیاری را در روشن‌شدن این امر خطیر ارائه داده است، در جواب کسانی که نظر و استدلال را واجب می‌دانند و حتی دلائلی همچون اجماع را برای آن ذکر می‌کنند و نیز مردم عوام را تکفیر می‌کنند، می‌گوید: «و جای بسیار شگفتی است، پوست از این گفته به لرزش در می‌آید و قلب‌ها از شنیدنش فشرده می‌شوند، واقعاً این جنایتی بر تمامی این امّت مرحومه است و تکلیفی است که در وُسع و طاقت آن‌ها نیست و برای استدلال به عدم وجوب نظر، فقط اصحابی که به درجۀ اجتهاد نرسیده بودند، کافی است و رسول‌الله  صلی الله علیه و سلم آنان را مکلف ننموده در حالی که او در بین آن‌ها به این مسئله آگاه بود و آنان را به خاطر کوتاهی‌شان از رسیدن به علم با ادله‌اش از ایمان خارج ننمود.»([۳])

بر این اساس، این قول صحیح است که نظر و استدلال به شیوۀ متکلمین همان حجتی است که جمهور علمای امّت آن را نکوهش می‌کنند، اما آن نظر و استدلالی که قرآن به سوی آن فرا می‌خواند، همان شیوه‌ای است که خداوند تعالی در بسیاری از موارد بدان امر می‌فرماید: «و از هیچ‌یک از سلف امت و نه از امامان و علمای اهل سنت، ثابت نگشته که نظر و استدلال را انکار نمایند؛ بلکه همۀ آن‌ها اتفاق نظر دارند که شریعت بر اساس نظر، تفکر، اعتبار و تدبّر و غیره نازل شده است، اما اشتراکی در لفظ نظر و استدلال و لفظ کلام واقع گشته و آنان بدعتی را که متکلمان از جهت باطل بودن نظر، کلام و استدلالشان است، انکار می‌کنند، پس معتقدند که انکار این، مستلزم انکار جنس نظر و استدلال است.»([۴])

 

 

 

([۱]) غزالی، فیصل‌التفرقه بین الأسلام والزندقه، ص ۱۰۱٫/- نک: غزالی، إحیاء علوم‌الدین، ۱/۱۱۳٫

([۲]) غزالی، إحیاء علوم‌الدین، ۱/۱۱۳٫

([۳])شوکانی، إرشاد الفحول، ۲/۲۴۱٫

([۴])ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ۴/۵۶٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …