سلف به نیکی دریافتند که میان عقل و خِرد و نقلِ صحیح تعارضی وجود ندارد. آنان شأن و منزلتِ عقل را در تأیید آنچه شرع آورده است، دانسته اند. در نشانه های آفرینش هم بسیار اندیشیده اند. در مثال های عقلی که گواه بر صدق و راستی کتاب و سنت و دالّ بر صحتِ عقاید اسلامی باشد، به فراوانی نظر داده اند. دیدگاه عقلی را با ادله ی شرعی آمیختند و همچنان که در مطالهی قرآن کریم کوشیدند، به تحقیق و پژوهش در کائنات هم توجه خاص نمودند. رجحانِ عقل، سلامتِ درون، پرهیز از سردرگمی های فلسفی و پریشانیِ متکلمین به آنان این قدرت را بخشید که توانستند میان عقل و آنچه شریعت آورده است، ارتباط متناسب ایجاد کنند. ثابت کردند که میان آن دو تعارضی وجود ندارد. و در این میان برای آنان که خواهانِ اندیشیدن در کلام سلف و آموختن علوم و حفظ آنچه گفته اند و نگاشته اند هستند، ادله ی رسا و محکمی ارائه نمودند.
دیدگاه عقلی و اندیشه ی نظری در نشانه های کَونی که تصدیق کننده ی عقاید اسلامی هستند، خود، منهج و برنامه ی شرعی محسوب می شوند. قرآن کریم و سنت رسول و عملکرد صحابه ، تابعین رحمهم الله و علمای اهل سنت و جماعت که بر روش ایشان گام نهادند، گواه بر این مُدّعا است.
سلف صالح این روش را به نیکی درک کرده و آن را در هنگام نیاز به اثبات آنچه در کتاب الله و سنت آمده است، به کار گرفتند. مناظرات و کُتُب سلف، تطبیق عملیِ این روش و برنامه را ثبت نموده است.