۱٫ مندوب، به طور کلی، مقدمهی واجب محسوب میشود و ادای آن را به مکلّف یادآوری کرده برای وی آسان میسازد، زیرا مکلّف با ادای مندوبات و مداومت بر آن، ادای واجبات بر وی آسان شده، به آنها عادت میکند. امام شاطبی در این باره میگوید: «اگر مندوب به صورتی عامتر اعتبار شود، درمییابیم که خادم واجب است، زیرا یا مقدمهی واجب است، یا یادآوریکنندهی آن، خواه از جنس آن واجبی موجود باشد و خواه نباشد» .
۲٫ مندوب گرچه به اعتبار جزء- تک تکِ اقسام- لازم نیست، اما به اعتبار کل لازم است، به این معنی که برای مکلّف درست نیست که مندوبات را به صورت کلّی ترک نماید، زیرا این قدح و اشکال در عدالت وی ایجاد میکند و به خاطر آن مستحق تأدیب و بازداشتن میشود و به همین دلیل، رسول خدا ج قصد کرده بودند که خانهی کسانی را که به صورت دایمی نماز جماعت را ترک میکنند، بسوزاند .
پس، اذان و نماز جماعت و صدقهی تطوعی و نماز سنّت قبل از نماز صبح، از حیث جزء، مندوب و از حیث کل لازم هستند و ترک آنها به صورت کامل صحیح نیست.
از دیگر مثالهای آن، ازدواج است که ترک ازدواج از جانب همهی امّت هم صحیح نیست، زیرا این ترک موجب فنای امّت میگردد؛ پس به نسبت تک تک افراد، مندوب است، اما به نسبت جماعت مانند فرض کفایه است؛ «بنابراین، ترک دایمی مندوبات در اوضاع دین تأثیرگذار است، اما اگر در برخی از اوقات ترک شود، تأثیری نمیگذارد» .