شایسته است در اینجا اشاره کنیم که موضوع خمس درآمدها به صورت فعلی آن از دو قضیه ترکیب یافته است:
اول اینکه: خمس درآمدها واجب است.
دوم اینکه: این خمس باید به فقیه داده شود، و اینها دو قضیه جدا از هم هستند که هر یکی به دلیل جداگانهای نیاز دارد، پس درست نیست که در هم آمیخته شوند، و برای هر دو یک دلیل ارائه گردد، یکی از این دو قضیه به صورت لفظی در قرآن ذکر شده، و دیگری به هیچ وجه ذکر نشده است!!
ادعای اینکه خمس درآمدها واجب است، چون در آیه آمده درست مثل این است که اسم کسی ابراهیم باشد، و او از این آیه استدلال کند: ﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِبۡرَٰهِیمَۚ إِنَّهُۥ کَانَ صِدِّیقٗا نَّبِیًّا ۴١﴾ [مریم: ۴۱]. «در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود».
و بگوید من پیامبر هستم، چون اسم من ابراهیم است، و در قرآن هم آمده که ابراهیم پیامبر است!!.
درست است که ابراهیم در آیه ذکر شد ولی منظور کدام ابراهیم است؟!.
و درست است که در آیه سوره انفال کلمه خمس ذکر شده، ولی کدام خمس منظور و مورد نظر است؟! استدلال از آیه بر جوب خمس درآمدها درست در قاعده متشابهات قرآنی داخل است، بشنوید که خداوند در این باره چه میگوید: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَهِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ﴾ [آلعمران: ۷]. «او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم» (صریح و روشن) است; که اساس این کتاب مىباشد; (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف مىگردد) و قسمتى از آن، «متشابه» است (آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود; ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار مىگردد) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند); و تفسیر (نادرستى) براى آن مىطلبند».
خداوند متعال پیروی از متشابه و استدلال از آن را از کارهای منحرفان و هواپرستان قرار داده است و فرموده که آنها برای ایجاد فتنه چنین میکنند یعنی میخواهند با تردیدافکنی و به هم آمیختن مومنان در مورد دینشان دچار فتنه کنند، و نیز پیروان جاهل خود را گرفتار فتنه سازند، و تاویلات باطلی که طبق میل خودشان و تحریفی که میکنند گمان میبرند که مقصود از آن همین است، و اهل بدعت و هواپرستان و ملحدان در هر زمانی اینگونه هستند[۱].
[۱]– صفوه البیان محمد مخلوف.