تعریف لغوی سنت: سنت در لغت به معنای راه و روش است، یکسان است این راه نیک باشد یا بد.
تعریف اصطلاحی سنت: «سنت در اصطلاح عبارت است از هر قول یا فعل یا تاییدی که از رسول خدا ثابت شده است.»[۱]
سنت نیز بخشی از وحی است که خداوند متعال به طور کلی حفاظت آن را بر عهده گرفته است. و از این جهت به رسول الله صلی الله علیه و سلم منسوب است که الفاظ این بخش از وحی از ایشان است اما معانی آنها از سوی خداوند متعال است.
خداوند متعال در مورد فرستاده اش می فرماید: «وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى» (نجم: ۴-۳) «و از روی هوای نفس سخن نمیگوید. این نیست جز آنچه به او وحی میشود (و بجز وحی چیزی نمیگوید)».
و می فرماید: «وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا» (حشر: ۷) «چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجرا کنید و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید.»
و می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» (انفال: ۲۴) «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، (دعوت) الله و پیامبر (او) را اجابت کنید، هنگامیکه شما را به سوی چیزی فرا میخواند که شما را حیات (و زندگی) میبخشد. و بدانید که الله میان شخص و قلب او حایل میشود و (بدانید) که به سوی او محشور خواهید شد».
و می فرماید: «وَأَطِیعُواْ اللهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (آل عمران: ۱۳۲) «و الله و پیامبر را اطاعت کنید تا مورد رحمت (خدا) قرار گیرید.»
و رسول خدا فرمودند: «أَلَا إِنِّی أُوتِیتُ الْقُرْآنَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ»:[۲] «بدانید که به من قرآن و مانند آن داده شده است.»
و از عبیدالله بن رافع از پدرش روایت است که رسول الله فرمودند: «لَا أُلْفِیَنَّ أَحَدَکُمْ مُتَّکِئًا عَلَى أَرِیکَتِهِ، یَأْتِیهِ الْأَمْرُ مِمَّا أَمَرْتُ بِهِ، أَوْ نَهَیْتُ عَنْهُ، فَیَقُولُ: لَا أَدْرِی، مَا وَجَدْنَا فِی کِتَابِ اللَّهِ اتَّبَعْنَاهُ»:[۳] «کسی از شما را نیابم که بر تختی تکیه زده باشد و مساله ای که من بدان امر نمودم یا از آن نهی کرده ام بر او عرضه شود و او بگوید: من نمی دانم؛ آن چه در کتاب خدا بیابیم می پذیریم و از آن پیروی نموده (و بدان عمل می کنیم)».[۴]
و از حسن رحمه الله روایت است که می گوید: «روزی عمران بن حصین از سنت رسول خدا روایت می کرد که مردی به او گفت: ای ابو نجید، در مورد قرآن برای سخن بگو؛ پس عمران به او گفت: تو و یارانت قرآن را می خوانید، آیا (از قرآن) در مورد نماز و شرایط و حدود و ارکان آن سخن می گویی؟ آیا (از قرآن) در مورد زکات طلا و شتر و گاو و گوسفند و اموال مختلف سخن می گویی؟ من این ها را می دانم اما پاسخ این سوالات از تو پنهان است؟ سپس گفت: رسول الله در مورد زکات چنین و چنان بر ما فرض کرده است. پس آن شخص گفت: مرا زنده کردی، خداوند تو را زنده نگه دارد. حسن می گوید: آن شخص از دنیا نرفت تا اینکه یکی از فقهای مسلمانان شد.»[۵]
و ایوب سختیانی رحمه الله می گوید: «چون برای شخصی از سنت گفته شود و او بگوید: این را رها کن و برای ما از قرآن سخن بگو، پس بدان که وی گمراه و گمراه کننده است.»
[۱] – الاحکام فی اصول الاحکام: ۱/۱۲۷؛ آمدی، ارشاد الفحول: ۳۳؛ شوکانی؛ نگا: فصل سوم مبحث اول (اهل سنت و جماعت)
[۲] – مسند احمد: ۱۷۲۱۳؛ ابوداود: ۴۶۰۴؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۴۴۰۸ ص ۱۲ آن را صحیح دانسته است.
[۳] – مسند احمد: ۳/۳۶۷، ۴/۱۳۱، ۱۳۲، ۶/۸؛ ترمذی: ۲۵۸۷؛ ابوداود: ۳۹۸۹؛ ابن ماجه: ۱۳؛ و آلبانی در صحیح الجامع: ۷۱۷۲ آن را صحیح دانسته است.
[۴] – مانند قرآنیون که در سال ۱۹۰۲ میلادی توسط غلام نبی معروف به عبد الله جَکرالوی در لاهور در شبه قاره هند سر برآورد و این افکار ویرانگر به دولت های عربی سرایت کرد.
اما هر دوی اینها متاثر از تفکر غربی بودند که نتیجه طبیعی استعمار و حملات نظامی بود که چیزی جز شکست نفسی از خود بر جای نگذاشت. چنان که برخی از آنها به طور کلی سنت را انکار کردند (مانند محامی اجمد افندی صفوت، زینب احمد، حسین عامر) و برخی به صورت جزئی به انکار آن پرداختند (مانند سید محمد رشید رضا، احمد امین شیخ محمد شلتوت، شیخ محمد بخیت مطیعی حنفی) نگا: القرآنیون و شبهاتهم حول السنه، استاد خادم حسین الهی بخش، ناشر مکتبه الصدیق، چاپ اول: ۱۴۰۹هـ، ۱۹۸۹م. و کتاب «السنه و مکانتها فی التسریع الاسلامی، دکتر مصطفی سباعی رحمه الله.
[۵] – جامع بیان العلم و فضله، ابن عبد البر