امام ابن تیمیه رحمه الله می گوید:
بر مؤمن واجب شرعیست که: دوستی و دشمنی او تنها برای اللّه باشد. (به خاطر اللّه با اهل ایمان دوستی کند، و برای اللّه با کافران دشمنی نماید.)
پس بر أساس این أصل مهمّ یک مؤمن باید با برادر مؤمن خود دوستی نماید، هر چند مورد ظلم او قرار گرفته باشد.
چرا که ظلم رشتۀ موالاتِ ایمانی را میان مؤمنان از بین نمی برد.
خداوند متعال فرمودند: « هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پرداختند، در میان آنان صلح برقرار سازید. اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدی ورزد (و صلح را پذیرا نشود)، با آن دستهای که ستم می کند و تعدی می ورزد بجنگید تا زمانی که به سوی إطاعت از فرمان خدا برمی گردد و حکم او را پذیرا می شود. هرگاه بازگشت و فرمان خدا را پذیرا شد، در میان ایشان دادگرانه صلح برقرار سازید و عدالت بکار برید، چرا که خدا عادلان را دوست دارد.فقط مؤمنان برادران هم دیگرند،
پس طبق آیه! خداوند متعال این دسته از مسلمانان را با وجود جنگ و تجاوزی که میانشان رخ داده و نیاز مُبرَمی که به إصلاح و میانجیگری دارند، برادر قرار داده است.
پس بدان که موالات و دوستی مؤمن واجب است، هر چند بر تو ظلم و تعدّى کند، و معادات و دشمنی کافر واجب است، هر چند در حقِّ تو نیکی و بخشش فراوانی مبذول نماید.
زیرا براستی خداوند سبحان، پیامبران را فرستاد، و کتابهای آسمانی را نازل فرمود تا تماهی دین برای اللّه و بر طبق دستوراتِ او باشد. پس دوستی، إحترام و پاداش برای أولیاء و دوستانِ اللّه و به آنها تعلق می گیرد، و برای دشمنان اللّه نصیبی جز بغض، عداوت، إهانت و مجازات نخواهد بود.
و هرگاه در یک شخص مسلمان این خصال «خیر و شر»، «فسق و فجور»، «طاعت و معصیت»، «سنَّت و بدعت» با هم جمع شود، به اندازۀ خیری که در اوست استحقاق موالات و ثواب را دارد، و به اندازۀ بدی که در اوست مستحق معادات و مجازات است.
بنابراین در یک شخص موجباتِ (إکرام) و (إهانت) جمع می شود. قسمتی از این و قسمتی از آن.
مانند: دزدی که دستش به خاطر سرقت وی قطع می گردد و در عین حال از بیت المال مبلغی به او داده می شود تا گذران زندگیش شود و با آن نیازمندیهای روزمرّه را برطرف کند.
این مطلب اصلیست که تمامی أهل سنَّت و جماعت بر صحّت آن إتفاق نمودند، و خوارج، معتزله و دیگران با آن مخالفت ورزیدند…
(مجموع الفتاوى: ٢٨/٢٠٨)