الحمدلله،
رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگام خواندن نماز، دست راست خود را بر پشت دست چپ میگذاشت. ( مسلم و ابوداود (الارواء، ۳۵۲))
و در این مورد فرمودهاند: «إنّا معشر الأنبیاء أمرنا بتعجیل فطرنا و تأخیر سحورنا و أن نضع أیماننا علی شمائلنا فی الصّلاه» (به ما گروه پیامبران دستور داده شده است که در خوردن افطار، تعجیل نموده و در خوردن سحر تأخیر نماییم و در نماز، دست راست خود را بر روی دست چپ بگذاریم). ابن حبان ـ به سند صحیح.
احادیثی وارد شده اند که در آنها مکان بستن دستها را مشخص می کند، در این میان اکثر احادیث یا ضعیف هستند یا اصلا اصلی ندارند اما حدیثی که می گوید محل بستن دستها بر روی سینه است صحیح می باشد:
چنانکه ابن خزیمه از وائل بن حجر رضی الله عنه روایت می کند که گفت: « صلیت مع رسول الله صلی الله علیه وسلم ووضع یده الیمنی علی یده الیسری علی صدره» ابن خزیمه (۴۷۹)
یعنی: با پیامبر صلی الله علیه وسلم نماز خواندم درحالیکه ایشان کف دست راست خویش را بر روی کف دست چپ گذاشته و بر روی سینه ی خود قرار داده بود.( شیخ محمد ناصرالدین البانی محدث مشهور قرن معاصر این حدیث را در “تحقیق صحیح ابن خزیمه” صحیح دانسته اند)
همچنین شیخ البانی رحمه الله می نویسد:
آنچه که در سنت نبوی ثابت است اینست که ایشان دستهایشان را بر روی سینه می گذاشتند اما بقیه ی احادیث دیگر که خلاف این امر را می رسانند یا ضعیف هستند یا اصلی ندارند.” “صفه صلاه النبی صلی الله علیه وسلم” (ص ۶۹)
و السندی در حاشیه ابن ماجه می نویسد:
“و خلاصه آنچه که صحیح است اینست که محل بستن دستها بر روی سینه است نه غیر آن، و اما حدیثی که می گوید:«أَنَّ مِنْ السُّنَّه وَضْع الأَکُفّ عَلَی الأَکُفّ فِی الصَّلاه تَحْت السُّرَّه» علما بر ضعف آن اتفاق کرده اند. (معنی حدیث: سنت آنست که کف دست راست را بر روی کف دست چپ زیر ناف بست) أخرجه أبوداود(۱/۱۲۰)، والدارقطنی (۱۰۷)، وعنه البیهقی(۲/۳۱)، وأحمد(۱/۱۱۰).
اما دلیل ضعیف بودن این حدیث بخاطر وجود شخصی در سلسله ی راویان است بنام” عبد الرحمن بن إسحاق” که او شخصی ضعیف الحدیث است و علما بر ضعف او اتفاق کرده اند.
ابوداود رحمه الله می گوید: “شنیدم که احمد بن حنبل عبدالرحمن بن اسحاق کوفی را تضعیف کرد”.
امام بیهقی در مورد حدیث قرار گرفتن دستها زیر ناف می گوید: ” در اسناد این حدیث راوی ضعیفی وجود دارد” سپس می گوید: “عبدالرحمن همان راوی ضعیف این حدیث است که احمد بن حنبل او را جرح نموده و یحیی بن معین و امام بخاری نیز وی را جرح کرده اند.” و باز می گوید:” عبدالرحمن بن اسحاق متروک الحدیث (یعنی متهم به دروغگویی است) است” . و همچنین حافظ ابن حجر رحمه الله نیز عبدالرحمن را متروک الحدیث می داند. ” التلخیص ” (۳/۵۲۶) .
امام نووی رحمه الله می گوید: ” علمای اسلام بر تضعیف این حدیث اتفاق نظر دارند زیرا در سلسله راویان آن شخصی بنام عبدالرحمن بن اسحاق وجود دارد که به اتفاق علمای متخصص جرح و تعدیل شخصی ضعیف است”.” المجموع ” (۳/۳۱۳) ، وفی ” شرح مسلم ” وفی ” الخلاصه ”
امام بیهقی در “المعرفه” می گوید: اسناد این حدیث ثابت نشده چرا که تنها یک نفر آن حدیث را روایت کرده و آن هم عبدالرحمن بن اسحاق است در حالیکه او متروک الحدیث است”.
اما علما در محل بستن دستها اختلاف دارند؛ با توجه به اینکه تنها حدیث وائل بن حجر صحیح است لذا برخی علما از متن حدیث چنین برداشت کرده اند که محل بستن دستها بالای ناف و زیر سینه است چنانکه امام نووی رحمه الله می گوید: “جمهور علما چنین گفته اند که محل بستن دستها زیر سینه و بالای ناف است” و باز می گوید: ” دلیل علمای شافعیه همان حدیث وائل بن حجر است”.
به هر حال در اینکه محل بستن دستها روی سینه است یا اینکه زیر سینه و بالای ناف بین علما اختلاف است اما آنچه که مشخص است اینست که بستن دستها زیر ناف صحیح نیست و علما بر آن اتفاق کرده اند الا اندک کسانی که احتمالا از ضعف حدیث بی اطلاع بوده اند.
والله اعلم