ب) گروه دوم؛ پیروان مذاهب منحرف و مبتدعی بودند که به قصد برتری دادن مذهب خود بر دیگران، احادیث دروغی را ساختند و آنها را به پیامبر اسلام ج یا ائمهش اجمعین نسبت دادند تا به این طریق حقانیت خود را اثبات کنند و طرفدارانشان را گرد خود جمع کنند و از متلاشی شدن رهایی یابند. عبدالله بن یزید مقری گفته است: «مردی از اهل بدعت از آیین انحرافی خود برگشت و توبه نمود، بعد از توبه همیشه میگفت: «در مورد پذیرش احادیث دقت کنید، زیرا ما هر وقت میخواستیم یکی از اعتقادات خود را تبلیغ کنیم برای آن حدیثی جعل میکردیم».[۱]
حماد بن سلمه گفته است: «شیخی از شیوخ روافض به من خبر داد که آنها حدیث جعل میکردند».[۲]
احادیثی همچون:
– «توسلوا بجاهی فجاهی عند الله عظیم». یعنی: به جاه و مقام من توسل کنید زیرا جاه و مقام من نزد خدا بزرگ است. این روایت بیاصل و اساس و جعلی است و در هیچ کتاب از کتابهای سنّت نیامده است.
به نسبت پیامبر اسلام ج، جاعلان حدیث تخریب عقیدهی مسلمین را نشانه گرفتند؛ روایاتی را ساختند که هیچ گونه ارتباطی به عقیدهی صحیح دربارهی پیامبرج ندارند. گاهی انحرافات قومی بر اثر غلو نمودن دربارهی انبیاء و اولیای الهی رخ میدهد، و گاهی هم با تفریط و پایین آوردن شأن و منزلت آنها راه انحراف را در پیش میگیرند. دستهای از غالیان ادعا میکردند که رسول خدا ج وجودش از نور خدا آفریده شده است. خدا آسمان، زمین، بهشت و جهنم را جز بخاطر وجودش نیافرید. و با این افراطی گری مردم را دعوت کردند تا او را به فریاد بطلبند و واسطه ای برای ارتباط با معبود و قبولی دعا قرار دهند:
– «خلقنی الله من نوره، وخلق أبا بکر من نوری، وخلق عمر من نور أبی بکر، وخلق أمتی من عمر وعمر سراج أهل الجنه». یعنی: خداوند من را از نورش و ابوبکر را از نور من و عمر را از نور ابوبکر و همهی امتم را از نور عمر آفرید و عمر چراغ نوران اهل بهشت است.[۳]
علامه ذهبی در «المیزان الاعتدال» گفته: این روایت نزد من دروغ است، از احمد بن یوسف مسیحی نقل گردیده است.
[۱]– «تدریب الراوی» (ص ۱۰۰).
[۲]– «تدریب الراوی» (ص ۱۰۳).
[۳]– منبع: (تنزیه الشریعه؛ ابن العرّاق، ج۱ ص۳۳۷).