الف) اولین دسته از این وضَّاعان و منحرفان، زندیقهای ملحدی بودند که ظاهرا خود را مسلمان مینامیدند، اما آنها برای تحقیر دین و اختلاط آن با باطل، اقدام به ساختن احادیثی دروغ و نسبت دادنشان به پیامبر خدا ج کردند. مثلا امری محال و عجیب و مضحک را در قالب حدیثی ساختگی به اسلام نسبت میدادند تا ایجاد شبهه در دین بنمایند، و اذهان پیروان آن را مشوش کنند و اسلام را نزد بقیهی ادیان دیگر سبک کنند.
بعنوان مثال:
بعضی از جاعلان و دروغ گویان دربارهی طعام، نوشیدنی و جماع و طب و… احادیثی را جهت گمراهی مردم ساختند که هدفی جز لکه دار نمودن و تحقیر امر و فرمان پیامبر و بدنبال آن از بین بردن رسالت و وحی نداشتند.
– «ربیع أمتی العنب والبطیخ». یعنی: بهار امت من انگور و خربزه است.
– «من أکل فوله بقشرها أخرج الله منه من الداء مثلها». یعنی: کسی که باقلا را با پوستهاش بخورد خداوند دردی به مانند آن پوسته از او خارج میگرداند.
– «الباذنجان شفاء من کل داء». یعنی: بادنجان شفای تمام دردهاست.
– «أکل السمک یذهب الجسد». یعنی: خوردن ماهی جسم را خراب و ویران میکند.
– «علیکم بالعدس فإنه مبارک، وإنه یرق القلب، ویکثر الدمعه، وأنه قد بارک فیه سبعون نبیا». یعنی: بر شما باد خوردن عدس، چرا که او مبارک بوده و قلب را نورانی و اشک را فراوان وهفتاد پیامبر آن را مبارک دانستهاند.
– «بئست البقله الجرجیر». یعنی: بدترین باقلا نخود میباشد.
– «إن الله خلق آدم من طین فحرم أکل الطین على ذریته». یعنی: خداوند آدم را از گل آفرید پس خوردن گل را بر فرزندانش حرام نمود.
– «لو کان الأرز رجلا لکان حکیما». یعنی: اگر برنج مرد باشد بسیار حکیم و کاردان خواهد بود.
– «الأرز منی وأنا من الأرز». یعنی: برنج از من و من از برنج هستم.[۱]
و یا یکی از اصول عقیدهی اسلامی را هدف قرار دادند:
– «أنا خاتم النبیین لا نبی بعدی الا أن یشاء الله». یعنی: من خاتم (و آخرین) پیامبران الهی هستم، هیچ پیامبری بعد از من نخواهد آمد مگر آنکه الله تعالی اراده کند!
این حدیث دروغ را «محمد بن سعید الشامی» از حمید از انس بصورت مرفوع روایت کرده است. و او با وضع این حدیث قصد دارد تا ختم نبوت را زیر سوال و مورد تشکیک قرار دهد و اگر احیانا دجالانی ادعای پیامبری کردند، احتمال صدق را برای آن دجال باقی گذاشت (والعیاذ بالله).
- به عبد الرحمن بن زید گفته شد: تو از پدرت و او نیز از پدرش نقل کرده است که پیامبر ج فرموده است: «کشتی نوح طواف خانهی خدا کرد و سپس پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزارده است.»؟! عبدالرحمن جواب داد: آری من چنین نقل کردهام.[۲]
درمحدودهی اسماء و صفات خداوند متعال، دروغ پردازان و سازندگان، احادیث بسیاری را ساخته و به رسول خدا ج نسبت دادهاند. چنانکه روایت شده است: «قیل یا رسول الله مم ربنا؟ قال: من ماء مرور، لا من أرض، ولا من سماء، خلق خیلاً فأجراها فعرقت، فخلق نفسه من ذلک العرق…». یعنی: ای رسول خدا پروردگار ما از چه چیزی است؟ فرمود: از آب متحرک که نه در زمین است و نه درآسمان، او اسبی را آفرید و بحرکت درآورد پس عرق کرد، نفس خود را از آن عرق آفرید.[۳]
– و حدیث نزول خداوند بر شتری در روز عرفه و عروج به آسمان از بالای سنگ بزرگ (صخره) در بیت المقدس: «لما أسری بی إلى بیت المقدس مر بی جبریل بقبر أبی إبراهیم فقال یا محمد انزل فصل ههنا رکعتین ثم مر بی ببیت لحم فقال یا محمد انزل فصل ههنا رکعتین فإن ههنا ولد أخوک عیسى، ثم أتى بی إلى الصخره فقال یا محمد من هنا عرج ربک إلى السماء!!».
یعنی: زمانی که شب به بیت المقدس برده شدم، جبرئیل در کنار قبر پدرم ابراهیم به من رسید و گفت: ای محمد اینجا پایین بیا و دو رکعت نماز بخوان، سپس در بیت لحم به من گفت: ای محمد پایین بیا و دو رکعت هم اینجا بخوان چرا که اینجا برادرت عیسی÷ قراردارد، سپس در کنار صخره نزدم آمد و گفت: ای محمد پروردگارت از اینجا به آسمان عروج نمود. ابن جوزی میگوید: راوی این روایت دروغ، بسیار طولانیتر آن را بیان نموده است امّا من بخاطر زشتی کلمات به نسبت خداوند عزوجل از آوردن آن خودداری کردم. که البته درتمام این احادیث عبدالمنعم بن ادریس از طریق پدرش و او از جدش وهب بن منبّه، متهم به دروغ و افترا شده است. امام دارقطنی میگوید: عبدالمعنم و پدرش هردو از طرف تمام محدثان مطرود ومتروک هستند.
و امثال این روایات دروغ فراوان است که همگی سخافات و یاوه گویهایی است که دروغ گویان آنها را ساخته و به پیامبر ج نسبت دادهاند. پیامبری که خداوند او را بعنوان رحمت برای جهانیان و مایهی هدایت برای همه برانگیخت. اینها احادیثی هستند که چه در قدیم و چه در جدید، کسانی آنها را ساخته و در آن زیاده روی نمودهاند که در صدد طعن زدن و عیب دار نمودن رسالت جهانی پیامبر ج بودهاند. تصور کنید که یک جوان مسلمان در برابر یک یهودی یا نصرانی قرار بگیرد و او به طعن میگوید: «پیامبر شما کسی است که میگوید: «اگر برنج مردی باشد حکیم وکاردان خواهد بود» این کلام از یک پیامبر صادر نمیشود». حال چنانچه آن جوان مسلمان حدیثِ صحیح و دروغ را از هم تشخیص ندهد و با اسلوب و قواعد آن شناخت نداشته باشد، پس پاسخی هم نخواهد داشت و چه بسا برای خودش هم شبهه ایجاد گردد و آن را بعنوان شبه در خود نگاه میدارد. با وجود همهی اینها تمام این تلاشهای مغرضانه یک هدف ومقصود رانشانه گرفتهاند وآن تشویش در دین و تخریب عقاید مسلمین و تبدیل بدعت به سنّت و سنّت به بدعت و اسائهی ادب به رسول خداج با نسبت دادن تناقض و و زشتی به شخص مبارکش، نسبت دادن اقوال بیارزش و منکر به او و معرفی نمودن دین به عنوان یک مجموعه خرافات و یاوه و چرندیات و پوشاندن حق بوسیلهی باطل و تفسیر قرآن به شیوهی که عامهی مردم آن را خرافه و داستانهای دروغ بپندارند. این وضع کنندگان و دروغگویان حول یک هدف ومقصود گردآمده بودند وآن نشان دادن اسلام با چهرهی غریب و نا آشنا، که تشخیص بین شرک و توحید و بین بدعت و سنّت و بین حقیقت وخرافات و بین معقول و نامعقول ممکن نباشد.
[۱]– منبع: تنزیه الشریعه (صفحات ۲۳۵-۲۶۷).
[۲]– شرح النخبه (ص ۲۰).
[۳]– تنزیه الشریعه المرفوعه عن الأخبار الشنیعه الموضوعه؛ ابن عرّاق ۱/ ۱۳۴٫ و الموضوعات ابن جوزی، ج ۱ص۱۰۵٫