الف) قرآن کریم:
خداوند متعال میفرماید: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ» (آل عمران: ۷) «او کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است که آنها اساس کتاب است. و (بخش) دیگر «متشابهات» است. اما کسانیکه دردلهایشان کژی و انحراف است، برای فتنهجویی (و گمراه کردن مردم) و بخاطر تأویل آن (به دلخواه خود) از متشابه آن پیروی میکنند. و درحالیکه تأویل آنرا جز الله نمیداند؛ و راسخان در علم میگویند: ما به همه آن (چه محکم و چه متشابه) ایمان آوردیم، همه از طرف پروردگار ماست؛ و جز خردمندان متذکر نمیشوند».
در این آیه ده مساله وجود دارد:[۱]
مساله اول: مقصود آیه
از ام المومنین عایشه روایت است که میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم این آیه را تلاوت نمودند: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ» سپس فرمودند: «فَإِذَا رَأَیْتُمُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ، فَأُولَئِکَ الَّذِینَ سَمَّاهم اللَّهُ فَاحْذَرُوهُمْ»: «چون کسانی را دیدید که از امور متشابه قرآن پیروی میکنند، آنها همان کسانی هستند که خداوند از آنها نام برده است، پس از آنها بر حذر باشید».[۲]
ابوغالب میگوید: «درحالیکه ابو امامه بر الاغش سوار بود، همراه او بودم تا اینکه به درب مسجد دمشق رسیدیم و سرهایی آویزان مشاهده کردیم. گفته شد: این سرهای خوارج است که از عراق آورده شدهاند. پس ابو امامه گفت: سگهای آتش، سگهای آتش، سگهای آتشاند. بدترین کشته شدگان در زیر آسمان هستند. خوشا به حال کسانی که آنها را کشتند یا به دست آنها کشته شدند. (و این را سه بار تکرار کرد.) سپس به گریه افتاد. گفتم: چه چیزی تو را به گریه انداخت ابوامامه؟ گفت: دلسوزی برای آنها؛ آنان اهل اسلام بودند که از آن خارج شدند. سپس این آیه را خواند: «هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَهِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ» سپس این آیه را خواند: «وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»[۳] گفتم: ای ابو امامه، آنها مصداق این آیات هستند؟ گفت: بله؛ گفتم: این نظر توست یا اینکه آنرا از رسول خدا شنیدی؟ ابوامامه گفت: من گستاخ هستم؟! من گستاخ هستم؟! من گستاخ هستم؟! آنرا نه یک بار، نه دو بار، نه سه بار، نه چهار بار، نه پنج بار، نه شش بار، (بلکه بارها و بارها) از رسول خدا شنیدم و انگشتانش را در گوشهایش قرار داد و گفت: اگر چنین نباشد گوشهایم کر شوند. (و این را سه بار تکرار کرد.) سپس حدیث پراکنده شدن بنیاسرائیل به هفتاد و یک فرقه را ذکر نمود که یکی از آنها وارد بهشت میشود و سایر آنها وارد دوزخ میشوند. و اینکه این امت یک فرقه افزون بر آنها خواهد بود. (یعنی به هفتاد و دو فرقه تقسیم خواهد شد.) که یکی از آنها وارد بهشت میشود و سایر آنها به دوزخ میروند. پس گفتم: ای ابوامامه، مرا به چه سفارش میکنی؟ گفت: (همراهی با) سواد اعظم (اکثریت مسلمانان) را بر خود لازم بگیر. گفتم: ویژگی سواد اعظم چیست؟ گفت: شنیدن و اطاعت کردن بهتر از تفرقه و معصیت است.[۴]
[۱] – نگا: الجامع لاحکام القرآن، قرطبی: ۴/۹-۲۰، ابن کثیر: ۱/۴۷۶-۴۸۲ طبری: ۳/۱۹۶-۲۱۱، تفسیر بغوی: ۳/۳۲۲-۳۲۵
[۲] – مسلم: ۲۱۶۵؛ کتاب العلم
[۳] – (آل عمران: ۱۰۵): «و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد و اینان برایشان عذاب بزرگی است».
[۴] – ابن ابی زمنین، اصول السنه، ص: ۲۲۲؛ عبد الله بن الامام احمد، السنه، ص: ۲۸۳؛ رک: مختصر الحجه علی ترک المحجه: ۱/۲۴۴، ۲۴۵