دلایل قائلان تقلید مجتهد از صحابه رضی الله عنهم(۴)

حدیث «ان الله جعل الحق علی لسان عمر و قلبه»([۷])([۸]). «خداوند حق را بر زبان و قلب عمر قرار داده است.»

 

 

([۷]) (صحیح): عبد بن حمید، المسند (ش۷۵۸) / طبقات الکبری (ج۲ص۳۳۵) / احمد (ش۵۱۴۵) / ابن عبدالبر، التمهید (ج۸ص۱۱۰) / نحاس، الناسخ والمنسوخ (ص۴۹۲) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۴ص۱۰۲) / ابوالشیخ ابن حیان، طبقات المحدثین (ج۱ص۳۸۲) از طریق (سعید بن أبی مریم و عبد الملک بن عمرو أبو عامر العقدی وعبد الله بن مسلمه و عثمان بن سعید) روایت کرده­اند: «أخبرنا نافع بن أبی نعیم عن نافع بن عمر: أن النبی  صلی الله علیه و سلم قال: إن الله جعل الحق على لسان عمر وقلبه.»

ونافع بن أبی نعیم هم متابعه شده وابن حبان (ش۶۸۹۵) / ترمذی (ش۳۶۸۲) / المعجم الاوسط (ج۱ص۹۵وج۳ص۳۳۸) / ابونعیم، اخبار اصفهان (ج۵ص۱۸۶) / ابن شاهین، الکتاب اللطیف (ش۷۸) / ابن المقری، المعجم (ش۲۱۲) / ابن عدی، الکامل (ج۴ص۲۰۷و۲۱۹) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج۴۴ص۱۰۴) از طریق (خارجه بن عبدالله والضحاک بن عثمان ومالک بن انس ومالک بن مغول) روایت کرده­اند: «عن نافع عن ابن عمر عن النبی  صلی الله علیه و سلم …».

ونافع هم متابعه شده والمعجم الاوسط (ج۱ص۸۵) و مسند الشامیین (ج۱ص۵۳) روایت کرده است: «حدثنا أحمد بن رشدین قال حدثنا السری بن حماد قال حدثنا المعلی بن الولید القعقاعی قال حدثنی هانئ بن عبد الرحمن بن أبی عبله عن عمه إبراهیم بن أبی عبله عن أبیه (ابی علبه شمر بن یقظان) ونافع عن ابن عمر عن النبی…».

ورجال احمد «رجال صحیحین» می­باشد به جز نافع بن عبد الرحمن بن أبى نعیم القارىء: امامان یحیی بن معین وابن حبان می­گویند: «ثقهٌ» وامام ابن سعد می­گوید: «کان ثبتاً» و امام ابوحاتم می­گوید: «صدوقٌ صالحُ الحدیث» و امام ابن حجر می‌گوید: «صدوقٌ ثبتٌ فی القراءه» امام ساجی می­گوید: «صدوقٌ» وامام نسایی می­گوید: «لیس به بأس» وامام علی بن المدینی هم گفته است: «عندنا لابأس به» وامام ابن عدی هم گفته است: «لم أر فی أحادیثه شیئا منکراً، و أرجو أنه لابأس به» وامام ذهبی هم گفته است: «الامامُ الحبرُالقرآن» و امام احمد می­گوید: «کان یؤخذ عنه القرآن، و لیس فى الحدیث بشیء!» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج۱۰ص۴۰۷) و تقریب التهذیب (ش۷۰۷۷) / علی بن المدینی، سوالات ابن ابی شیبه (ش۱۸۶) / ذهبی، سیراعلام النبلاء (ج۷ص۳۳۶)] واسناد روایت هم «صحیح» است.

باید اشاره کنیم که این روایت، از طریق ابوذر وعائشه وابوهریره وعبدالله بن عمر ومعاویه وبلال الحبشی وعمر بن عبدالعزیز وایوب بن موسی   رضی الله عنهم از رسول الله  صلی الله علیه و سلم روایت گردیده است.

([۸])ابوالحسین بصری، المعتمد، ۲/۳۶۸ .

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …