سبب اول : جهل و نا آگاهی نسبت به اسمها و صفتهای خدای متعال موجب کاستن ایمان می شود، زیرا هر اندازه شناختش نسبت به اسماء و صفات الهی کاهش یابد به همان اندازه ایمانش کاهش می یابد.
سبب دوم : تفکر نکردن در آیات کونی و شرعی خداوند، اینهم سبب نقص ایمان می شود، یا حداقل موجب رکود ایمان و یا عدم تقویت و رشد ایمان شخص می شود.
سبب سوم : گناه کردن، گناه آثار بزرگی بر قلب و ایمان می گذارد، و برای همین است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود : «لا یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلا یَشْرَبُ الْخَمْرَ حِینَ یَشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلا یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ». (بخاری:۵۵۷۸).
یعنی: «زناکار، هنگام ارتکاب عمل زنا، مؤمن نیست. شراب خوار، هنگام خوردن شراب، مؤمن نیست وسارق هم هنگام سرقت، مؤمن نیست».
سبب چهارم : ترک طاعت الهی؛ یعنی ترک طاعت و عبادت سبب نقصان ایمان است، اما اگر طاعت واجبی را بدون عذر ترک کند، ضمن آنکه موجب نقص (ایمان) است، فرد مورد سرزنش و عقاب نیز قرار خواهد گرفت، ولی اگر با وجود داشتن عذر شرعی آنرا ترک کند و یا اگر طاعت غیر واجبی را ترک کند، در هر حال سبب نقص ایمان می شود ولی مورد سرزنش و عقاب قرار نمی گیرد، و برای همین پیامبر صلی الله علیه وسلم زنان را ناقصات عقل و دین قرار داده، که علت نقصان دینشان بخاطر آنست که در ایام حیض نه نماز می خوانند و نه روزه می گیرند، با این وجود بخاطر نخواندن نماز و ترک روزه مورد سرزنش قرار نمی گیرند، چرا که شرعا بایستی در آن ایام آن طاعت را ترک کنند، اما بهر حال چونکه آنها فعلی را ترک می کنند که مردان انجام می دهند، از این وجه نسبت به مردان نقص دارند».
(مجموع فتاوی ورسائل فضیله الشیخ محمد بن صالح العثیمین ج/۱ ص ۵۲).