از جمله مواردی که عقلهای مورخین و فیلسوفان را سرگردان و حیرت زده نموده، این است که مسلمانان به جنگ سرزمینهای با فرهنگ و تمدنی دیرینه رفتند. آنچه از این نبرد در مقایسه با نبردهای پیش از آن همچون نبردهای اسکندر بزرگ، انتظار میرفت این بود که نبرد آنها از نابودی و ویرانی ساختمانها و مظاهر مادی تجاوز نکند و افکار فلسفی و دینی ساکنان اصلی این سرزمینها دچار تغییر و تحول نشود. پیروزی مسلمانان نتیجهی غیر قابل انتظاری را رقم زد زیرا مانند سیل همه چیز را در بر گرفت (همه چیز بین روز و شب تغییر کرد) تنها به جهتگیریهای سیاسی و اقتصادی آن هم تنها در شهرهای بزرگ اکتفا نشد بلکه اعماق وجود همه آنان به جنب و جوش آمد چنانکه در زبان، افکار، قانون، اندیشهها، عادات و تصور آنها در باب عالم و عقیدهی خداپرستی تغییری اساسی و سریع پدید آمد.[۱]
شواهد بسیار بیشتر از آن است که بخواهیم در این مجال به آنها استدلال کنیم وگرنه میتوان زندگی دهها و بلکه صدها تن از صحابه را به عنوان مثال ذکر کرد. تعدادی از صحابه به تفسیر قران کریم، بخشی به تفقه و تعدادی از آنها بر فتوا و اجتهاد مشغول بودند و مثالهای بسیاری مانند این تخصصها میباشد. اگر گذری بر جایگاه و نظرات علمی آنها بیندازیم، کاملا با حقیقت عقاید آنها روبرو میشویم، از عقیدهی توحید تا صفات الهی و مسالهی قضا و قدر، انسان و حقیقت، سرانجام و اخلاق او و همچنین جامعه، تشکیل دهندههای آن و زندگی انسانی با تمام جوانب آن؛ تا جایی که امام احمد میگوید: «جنس اعمال در عصر صحابه شکل گرفت.» و مقصود امام احمد این است که آنها قواعد زندگی را پایهریزی کردند. و امام احمد میگوید: «هیچ مسالهای نبوده که صحابه در مورد آن و یا مانند آن سخن نگفته باشند. هنگامیکه سرزمینها فتح شد و اسلام گسترش پیدا کرد، اعمال ن. و جدیدی پدید آمد و صحابه براساس کتاب و سنت در مورد آن حکم کرده و سخن میگفتند و تنها برخی از آنها به صورت نادر در اندک مسائلی بر مبنای رای و نظر سخن میگفتند.»[۲]
این زندگی کامل است که عقیده، عبادات و اخلاق را در خود جمع نموده است. صحابه در زندگی روزمره و عادی، در میدان جنگ و نبرد، در معاملات، روابط اجتماعی، اخوت و برادری، ازدواج، آزادی برده، خوشی و ناخوشی پیرو همین عقاید، افکار، اخلاق و عبادات بودند. صحابه این مزیت و برتری را به خود اختصاص داده بودند و این مزیت آنان را از کسانی که بعد از آنها آمدند، متمایز میکرد. زیرا با پایان یافتن عصر صحابه اندک اندک تحول و دگرگونی و دوری از این الگوها رشد کرد و زندگی با سطحی پایینتر از زندگی آنها شروع به نمود و بالیدن کرد. فتنهها ظهور کرد و به تدریج از بلندای سروری و نوک قله، حرکت نزولی و سقوط شروع شد.
[۱] – د. دراز: مدخل الی القرآن کریم، ص ۵۴، دارالقلم، کویت، ۱۳۹۱ هـ. ۱۹۷۱ م.
[۲] – ابن تیمیه: معارج الوصول الی اصول الدین وفروعه، قد بینها الرسول، ص ۴۳، ط. المکتبه العلمیه بالمدینه المنوره.