دلایل حفظ قرآن روشن‌تر از آنند که ذکر شوند

نیازی به دلیل آوردن بر اصلی که اساس همه‌ی اصول دین اسلام است، نمی‌بینم که آن اصل حفظ قرآن و بی اساس بودن سخن درباره‌ی تحریف آن است، و همین کافی است ‌که افراد مدعی این امر جرأت نمی‌کنند با صراحت و علنی آن را بگویند، طوری که بعد از گفتن چنین چیزی به صراحت، نتوانند این تهمت را از خود نفی نمایند، برای همین گاهی بدان تصریح می‌کنند و گاهی آن را انکار می‌نمایند. مثلاً در کتابی ذکر می‌کنند و در کتاب دیگری یا در جایی دیگر از همان کتاب آن را انکار می‌کنند! در مجالس خصوصی به صراحت می‌گویند اما در رسانه‌های عمومی یا پیش روی مردم منکر چنین امری می‌شوند. با وجود این‌که‌ آشکارا مسایل غیر از تحریف را بیان می‌کنند، از جمله عقده‌های روانی زشت مانند، مخدوش کردن صحابه و این یعنی این‌که‌ اگر می‌دانستند که در این خصوص برای آن‌ها حجتی ـ هر چند بسیار دور ـ وجود دارد، هرگز این مسأله را این چنین مخفی نمی‌کردند.

هر مسلمانی در اولین آیه از کتاب خدا بعد از مقدمه (سوره‌ی فاتحه) می‌خواند که:

﴿ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ٢﴾ [البقره: ۲].

سپس خداوند دلیل قاطع برای نفی شک از این کتاب هدایت کننده‌اش را اقامه می‌کند و می‌فرماید:

﴿وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ٢٣﴾ [البقره: ۲۳].

و کدامین شک از آن زدوده می‌شود وقتی که تحریف به شیوه‌ی کم و کاستی را جایز دانسته‌اند؟! لذا خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِالذِّکْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ۴١ لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ۴٢﴾ [فصلت: ۴۱-۴۲].

«قرآن کتاب ارزشمند و بی‌نظیری است. هیچ گونه باطلی، از هیچ جهتی و نظری، متوجّه قرآن نمی‌گردد. (نه غلطی و تناقضی در الفاظ و مفاهیم آن است، و نه علوم راستین و اکتشافات درست پیشینیان و پسینیان مخالف با آن، و نه دست تحریف به دامان بلندش می‌رسد. چرا که) قرآن فرو فرستاده یزدان است که با حکمت و ستوده است (و افعالش از روی حکمت است، و شایسته حمد و ستایش بسیار است)».

﴿وَمَا کَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ٣٧﴾ [یونس: ۳۷].

«این قرآن از سوی غیر خدا، (چه محمّد و چه احبار و کهّان و چه دیگر مردمان) ساخته و پرداخته نشده است و بلکه (وحی خدا است و) تصدیق‌کننده کتاب‌های آسمانی پیشین (همچون تورات و انجیل) است، و بیانگر (شرائع و عقائد و احکام) کتاب‌های گذشته می‌باشد. شک و تردیدی در آن نیست، و از سوی پروردگار جهانیان فرستاده شده است».

﴿وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا٢٧﴾ [الکهف: ۲۷].

«بخوان آنچه را که از کتاب (قرآن) از سوی پروردگارت به تو وحی شده است (و به گفته‌های این و آن که آمیخته به دروغ و خرافات و مطالب بی‌اساس است اعتناء مکن. تکیه‌گاه بحث تو در امور غیبی همچون سرگذشت اصحاب کهف، تنها باید وحی الهی باشد. چرا که سخنان خدا حقائق تغییر ناپذیری است و) کسی نمی‌تواند سخنان او را تغییر (و احکام آن را دگرگون) کند، و هرگز پناهی جز او نخواهی یافت».

﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ٩﴾ [الحجر: ۹].

«همانا ما ذکر (قرآن) را نازل کردیم و ما خود نگهبان و حافظ آن هستیم».

مقاله پیشنهادی

فضیلت سفارش به قرآن

عَنْ طَلْحَهَ ابْنِ مُصَرِّفٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: آوْصَى النَّبِیُّ صلی الله …