یکی دیگر از آیاتی که به آن استدلال میکنند، این آیه است: ﴿أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ﴾([۱]) که آنان منظور از اولی الامر را علما میدانند.
در جواب این دلیل باید گفت که مراد از «أُولِی الْأَمْرِ» حاکمان دینی هستند؛ زیرا اطاعت از آنان، همانند اطاعت خدا و رسول خدا صلی الله علیه و سلم واجب است؛ پس تقلید یک مجتهد از مجتهدی دیگر واجب نیست؛ چراکه اگر مراد از «أُولِی الْأَمْرِ» حامکان دینی باشد، اطاعت از آنان و زیردستان آنان واجب است و اگر مراد از آن، علما باشد، اطاعت از علما بر عوام واجب است، نه بر علما. از طرف دیگر، عمومات قویتری با عمومات این آیات در تعارض است و نظر ما را تأیید و اثبات میکند؛ مانند این آیات: ﴿فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ٢﴾([۲]) «ای خردمندان! درس عبرت بگیرید.»؛ ﴿لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ﴾([۳]) «تنها کسانی از این خبر ایشان اطّلاع پیدا میکنند که اهل حلّ و عقدند و آنچه بایست از آن درک و فهم مینمایند.»؛ ﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ أَمۡ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقۡفَالُهَآ٢۴﴾([۴]) «آیا دربارۀ قرآن نمیاندیشند (و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمیکنند ؟) یا این که بر دلهائی قفلهای ویژهای زدهاند؟»؛ ﴿وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِیهِ مِن شَیۡءٖ فَحُکۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ﴾([۵]) «در هر چیزی که اختلاف داشته باشید، داوری آن به خدا واگذار میگردد.» و ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾([۶]) «و اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضۀ به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید.» خداوند متعال در تمامی این آیات به تأمل و تدبر و استنباط و عبرت گرفتن امر نموده است که خطاب به عوام نیست؛ بلکه فقط خطاب به علماست و اگر از عالمی دیگر تقلید نماید، تدبّر و استنباط و عبرتگرفتن را ترک نموده است. همچنین خداوند متعال میفرماید: ﴿وَٱتَّبِعُوٓاْ أَحۡسَنَ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُم﴾ ([۷]) «و از زیباترین و بهترین چیزی که از سوی پروردگارتان برای شما فرو فرستاده شده است (که قرآن است) پیروی کنید.» ظاهر این آیه، فقط رجوع به کتاب را ایجاب میکند، ولی کتاب بر اتّباع از سنت دلالت دارد و سنت بر اتّباع از اجماع و اجماع بر اتّباع از قیاس دلالت دارد.