این دسته از علما برای اثبات نظرشان به دلایل ذیل استناد میکنند:
کتاب: ظاهر فرمودۀ خداوند متعال که میفرماید: ﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٧﴾([۱]) «از (اهل علم و) آشنایان به کتابهای آسمانی بپرسید اگر این را نمیدانید.» با استناد به ظاهر این آیه وجه استدلال، این است که هرگاه حادثهای روی دهد و آن عالم نتواند به حکم آن آگاهی یابد، در این صورت میتواند درباره حکم آن حادثه از عالمی سئوال کند و قولش را قبول نماید. عوام به دلیل آنکه احکام حوادث و وقایع را نمیدانند، میتوانند از علما تقلید کنند و علما نیز زمانی که آگاهی از حکم حادثهای برایشان مشکل باشد، در این مسئله همانند عوام هستند و در جواز تقلید یکسان میباشند.([۲])
جوابی که به این دلیل دادهاند، این است که این آیه به نسبت عوامی است که دلیل مسائل را نمیدانند یا به نسبت کسانی است که به نصوص کتاب و سنت آشنایی ندارند، پس در این صورت جایز است به کسانی که به آن آشنایی دارند، رجوع کنند.([۳])
امام غزالی میفرماید: این آیه به دو جهت، نمیتواند دلیل اثبات نظر آنان باشد: ۱) مراد از آیه، امر کردن عوام به سئوال از علماست؛ زیرا بایستی سئوال شونده مشخص شود، آن کسی که از اهل علم است، سئوال شونده است، نه سئوال کننده و اگر نسبت به حکم مسئله حضور ذهن نداشته باشد، از اهل بودن خارج نمیشود؛ چون او میتواند با یادگرفتن از کسی، به حکم آن مسئله شناخت پیدا کند. ۲) منظور از آیه، این است که سئوال کنید تا یاد بگیرید؛ یعنی از دلیل آن سئوال کنید تا حکم آن را بدانید. همچنان که گفته میشود: بخورید تا سیر شوید، بنوشید تا سیراب شوید.([۴])
([۲])سمعانی، قواطع الاًدله فی اصول، ۲/۳۴۲ ./- امام الحرمین جوینی، الاجتهاد، ۱/۱۶۱ .